طلوع بم – بهنام خداشناس: شهرها به عنوان موجودی زنده در طول تاریخ، فراز و نشیبهای زیادی گذراندهاند. در برهههای مختلف تاریخی از شرایط جغرافیایی، اعتقادی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تاثیر گرفته و بر این ابعاد گوناگون نیز تاثیر گذاشتهاند. به نسبت همین تغییر و تحولها، شکل و کالبد شهر نیز دچار تغییر شده است. ناگفته نماند که همه شهرها نتوانستهاند این تحولات را تحمل کرده و حتی با داشتن پیشینه و قدمت تمدنی و تاریخی، جایگاه قبلی خود را از دست دادهاند. از شهرهای سدههای اخیر میتوان به نیشابور و ری اشاره کرد که چطور بعد از تحمیل اجباری سیاسی، موقعیت قبلی خود را از دست دادند. همچنین شهرهایی هستند که با تغییر شرایط، وضعیت بهتری یافته و جایگاه مهمتری کسب کردند. از معروفترین و مهمترین این شهرها میتوان به تهران و اصفهان اشاره کرد. در این بین شهر «بم» نیز به عنوان سکونتگاهی چندهزارساله، استمرار شهرنشینی خود را حفظ کرده و جدای از کیفیت این شهرنشینی، همچنان به حیات خود در این منطقه جغرافیایی ادامه میدهد.
رساله مقطع دکتری و پژوهشهای آقای عباس کمالالدینی با عنوان «تحولات تاریخی- کالبدی شهر بم از دوره قاجار تا کنون( سال ۱۳۹۷)» فرصتی بود که با ایشان بیشتر راجع به شهر بم و تغییر و تحولات آن صحبت کنیم. مخصوصا که یکی از کلیدیترین موضوعات کار ایشان بررسی این تغییرات در بستر دنیای مدرن است. واژهای که به وفور در ادبیات عمومی و تخصصی میشنویم. گرچه جامعه ایرانی و شهرهای ایرانی بیشتر با مظاهر دنیای مدرن و مدرنیزاسیون مواجه شده و از مفاهیم نظری و چرایی شکلگیری چنین رویکردی کمتر باخبرند اما همین طرح موضوع نیز کمک بزرگی برای سنجش وضعیت موجود و برنامهریزی آینده شهرها بخصوص شهر بم است.
از آنجایی که آقای کمالالدینی ادامه تحصیلات تکمیلی خود را بعد از بازنشستگی از شغل شریف معلمی شروع کردند بهتر دانستیم قبل از پرداختن به موضوع رساله، از انگیزههای وی که خود این انگیزه را میتوان از محصولات خوب دنیای مدرن دانست شروع کنیم. این شاید کمک بزرگی باشد برای کسانی که به بهانه «از ما گذشته» فرصت زندگی بامعنا را از خود سلب میکنند. بخصوص اینکه وی به عنوان اولین فارغ التحصیل کشور در این رشته در مقطع دکتری از رساله خود دفاع کرد.
آقای دکتر در ابتدا از خود و انگیزه های ادامه تحصیل بفرمایید؟
ضمن عرض سلام خدمت همه همشهریهای عزیز و تشکر برای ایجاد این فرصت گفت و گو باید بگویم با اینکه من دبیر فیزیک بودم اما علاقه زیادی به تاریخ داشتم. همین علاقه و مطالعات آزاد انگیزهای شد که بعد از بازنشستگی در سال ۱۳۹۰ به جای احساس پیری و گذراندن روزهای بازنشستگی متعارف و البته با تشویق خانواده به فکر ادامه تحصیل به صورت آکادمیک بیافتم.
از بین رشتههای مختلفی که مرتبط با تاریخ بودند ترجیح دادم در رشتهای ادامه تحصیل بدهم که صرفا تاریخ نظری نباشد. بنابراین در سال ۱۳۹۲ در مقطع کارشناسی ارشد وارد رشته «تاریخ و فرهنگ تمدن اسلام» در دانشگاه نجفآباد اصفهان شدم. این در حالی بود که تازه یک سال از تاسیس این رشته میگذشت.
با اینکه رشته تحصیلی من همه گستره تمدن اسلامی را در جهان در بر میگرفت اما از همان زمان دانشجویی، شهر بم به عنوان زادگاه من، در این تاریخ و تمدن مورد توجهام بود به طوری که برای پایاننامه کارشناسی ارشد خود موضوع «بررسی اهمیت جغرافیای تاریخی شهر بم» را انتخاب کرده و از آن دفاع کردم.
این دغدغهها، مطالعات و شروع مجدد ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد و موفقیت در آن، انرژی بیشتری را برای تکمیل تحصیلات آکادمیک خود در مقطع دکتری در من ایجاد کرد. خوشبختانه در سال ۱۳۹۵ رشته «تاریخ فرهنگ و تمدن ایران در دوره اسلامی» در دانشگاه آزاد شبستر به تصویب رسید و این امکان برای فارغالتحصیلان فراهم شد که تخصصیتر به موضوع فرهنگ و تمدن ایران بپردازند. از مجموع یازده نفری که برای این رشته دعوت به مصاحبه شدند، فقط هفت نفر برای اولین بار در این رشته پذیرفته شده و خوشبختانه من نیز یکی از آنها بودم. با اینکه فاصله بم تا شبستر در استان آذربایجان شرقی زیاد است اما عشق و علاقه به یادگیری و آگاهی این فاصله را برایم قابل تحمل کرد.
اگر بخواهم بیشتر راجع به این رشته صحبت کنم، این رشته تخصصی به فرهنگ و تمدنی میپردازد که بعد از اسلام در ایران جاری بوده است. البته باید به این نکته مهم اشاره کنم که این تمدنها در ادامه فرهنگ و تمدنهای قبل از اسلام است که به صورت پیوسته در جامعه ایرانی جاری بوده و هست.
آقای دکتر به موضوع مهمی اشاره کردید، موضوع پیوستگی فرهنگ و تمدن ایران قبل و بعد از اسلام. متاسفانه به دلیل آگاهی کم، عدهای خیال میکنند فرهنگ و تمدن در هر دوره تاریخی به صورت دفعی و یکجا ایجاد شده است و نمیتوانند روند تدریجی شکلگیری و پیشرفت آن را درک کنند. به همین دلیل به نفی و انکار روندهای جریانساز گذشته میپردازند. به همین خاطر صاحبنظران معمولا در ادبیات فرهنگ و هنر و تمدن بین «ابداع و نوآوری» و «بدعت» تفاوت قائل شده و ابداع و نوآوری را به صورت مثبت و در ادامه کارهای مهم دیگران و پیشینیان دانسته و بدعت را به معنای نفی گذشته و منفی در نظر میگیرند که حتی باعث گسست فرهنگی و چندپارگی هویتی میشود.
پر واضح است که تمدنِ شهریِ با قدمتِ این منطقه که گواه حاضر و زنده آن، شهر باستانی و تاریخی ارگ بم است، خود محصول پیوستگی فرهنگی و تمدنی قبل و بعد از اسلام و یکی از قطعههای این تمدن بزرگ است که در بالا اشاره شد بنابراین شهر بم موضوع مهمی برای پژوهش است که شما برای رساله دکتری خود بازهم آن را انتخاب کردید.
لطفا بیشتر توضیح دهید چرا بم رابرای رساله خود انتخاب کردید و مهم ترین سوال هایی که شما را به این سمت کشاند چه بودند؟
قبلا اشاره کردم که جایگاه بم و فرهنگ و تاریخ آن همیشه برای من جای سوال داشت و علاقه زیادی به آن داشتم. اینکه این شهر چطور شکل گرفته و چگونه به عنوان یکی از مهمترین شهرهای ایران در طول تاریخ نقش و جایگاه خود را ایفا کرده است. با مطالعه تاریخ، بیشتر پی می بریم که شهر بم یکی از شهرهای مهم ایران در این منطقه از کشور بوده است و باید گفت بمی های حال حاضر باید قدر و ارزش و اهمیت شهر خود را خیلی بیشتر بدانند.
همین موضوعات و از طرفی تغییر و تحولاتی که بر بم تحمیل شده بود سوالی بود که در ذهنم جاری داشت و ترجیح می دادم که در ادامه مقطع کارشناسی ارشد به موضوع بم بپردازم.
محور کلیدی بحث رساله حاضر در مقطع دکتری نیز، بررسی سیر تحولات تاریخی موثر در تغییرات کالبدی شهر بم، شاخصهای دخیل و نقاط عطف موثر در آن می باشد. سوال اصلی این رساله عبارتست از این که: عوامل موثر درتحولات تاریخی-کالبدی شهر بم از دوران قاجار تا بعد از زلزله سال ۱۳۸۲ چه بوده¬اند؟
دادها و اطلاعات رساله حاضر به روش کتابخانه¬ای، اسنادی و میدانی گردآوری شده و برای انجام آن از روش توصیفی- تحلیلی استفاده گردیده است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که در سیر تحولات تاریخی- کالبدی شهر بم، نقش حکام محلی و مرکزی به عنوان مهمترین عوامل سیاسی، موقعیت تجاری و کشاورزی شهر بم به عنوان مهمترین عوامل اقتصادی ، ورود مدرنیته در عصر قاجار به عنوان مهمترین عامل اجتماعی- فرهنگی بودند و همچنین عواملی دیگری همانند خروج مردم بم از داخل ارگ و گسترش شهر به بیرون از آن، آغاز دوران مدرنیته و نوسازی در دوران پهلوی وخالی شدن کامل ارگ بم از سکنه، گسترش شهر و اضافه شدن بافت میانی و جدید به آن، آغاز انقلاب اسلامی و الحاق روستاها به شهر بم ، ایجاد شهرکها ، وقوع زلزله بم در سال ۱۳۸۲ و تخریب ساختار کالبدی پیشین منجر به ایجاد ۴ نوع بافت تاریخی، خانه باغ، ابنیه و ساختمان های متعارف و طرح آماده سازی شده است. این عوامل از اثر گذارترین موضوعات در تحولات کالبدی- تاریخی شهر بم از دوران قاجار تا بعد از زلزله سال ۱۳۸۲(تا سال ۱۳۹۷) بوده است.
عباس کمال الدینی سوال های دیگری هم در ذهن دارد و به دنبال این است که آیا بم الگوی منحصربفرد دارد؟ آیا مسیر تمدنی و فرهنگی بم همیشه به خوبی و در وضعیت مطلوب پیش رفته یا در جاهایی اشتباه کردیم و این اشتباه چه بوده است؟ مخصوصا بعد از از بین رفتن یکدستی فرهنگی و ورود هر چند ظاهری مدرنیته به ایران و به تبع آن به شهر بم چه تغییر و تحولات ظاهری و کالبدی بم به خود دیده است.
کمالالدینی اشاره میکند گرچه برای انتخاب این موضوع به دلیل بازه زیاد زمانی آن (دوره قاجار تا الان) در وهله اول با عدم تایید موضوع روبرو شدم اما با استدلالهایی که کردم و طرح مواردی که در این گستره زمانی به دنبال آن بودم توانستم موافقت این موضوع و پژوهش را بدست آورم.
برای ما هم همین سوال است که با توجه به تغییرات متفاوت سیاسی و اجتماعی در این دورهها، چه موضوع و الگوی خاصی در این برهه زمانی وجود دارد که اصرار به آن داشتید؟ قبل از ورود به موضوع باید اشاره کرد که شهر بم به عنوان یکی از شهرهای ایران بی شک از تغییر و تحولات حکومت مرکزی تاثیر گرفته و خواهد گرفت از طرفی در دنیای تمدنی جهان، تبادل اطلاعات و مناسبات فرهنگی چه با زور و چه با اختیار امری مرسوم بوده بنابراین طبیعی است که شهرسازی و دیدگاه حکومت مرکزی به نظام شهری و به تبع آن تغییرات فیزیکی و کالبدی، از کشورهای دیگر تاثیر بپذیرد و بخواهد آن را در کل کشور از جمله شهر بم اجرا کند.
اگر در رساله ملاحظه بفرمایید در دوران قاجار ایران پا به دنیای جدیدی گذاشت.
این مسائل در نظام شهرسازی و ساختار کالبدی شهرهای ایران در دوره قاجار تغییرات و تحولاتی را به ارمغان آورد که مهمترین آن ایجاد دگرگونی کلی در مفهوم شار و تولد سبک تهران بود. در این راستا متعاقب برگزیده شدن شهر تهران به عنوان پایتخت، نیروهای خارجی(عوامل برونزا) و نیروهای بومی و فرهنگی (عوامل درونزا) موجب تغییرات در فضای کالبدی شهرها شد. بنابراین بعد از دوران قاجار و همین برههای که برای رساله انتخاب شده است، شاهد شکلگیری و بسط شهر جدید بم هستیم.تا قبل از دوران قاجار شهر اصلی بم، ارگ تاریخی آن بود که با گذشت زمان همه عناصر اصلی شهرهای مرسوم زمانه خود از قبیل بازار، مسجد، حمام، سربازخانه، مقر حکومت و … را داشت. البته در بیرون از این دژ مستحکم نیز زندگی مردم به صورت روستایی در جریان بود. اتفاق خیلی مهمی که برای شهرنشینی بم در دوران قاجار رخ داد خروج مردم از ارگ و سکنی گزیدن در محله های دیگر بود. این جابجایی و تغییر محل زندگی، ساختار جدید شهر بم را شکل داد.
کمال الدینی ادامه می دهد که در فاصله حملات دوگانه آقاخان محلاتی و جنگهایی که در چند سال پیاپی در آن منطقه به وقوع پیوسته بود و بخصوص محاصرههای مکرر ارگ بم از سوی قوای حکومتی، اهالی بم با حمایت حکام منطقه به خروج از ارگ اقدام کردند و در خارج از آن سکونت اختیار نمودند. در سالهای بعد پس از برقراری امنیت نسبی، مردم بم در دو سمت رودخانه، مساکنی برای خود ساختند که درنتیجه ارگ بم رونق گذشته خود را تا حدود زیادی از دست داد. با این وجود مسجد جامع و منازل اعیان، اشراف و ارگ حکومتی آن بر قرار بود. سکونت اهالی قلعه بم در نواحی پیرامون، به آبادانی تدریجی اطراف ارگ بم منتهی شد، بخصوص آن که در سالهای بعد، ایجاد بازار، حمام، کاروانسرا، مساجد و تأسیسات عامالمنفعه مورد نیاز مردم از سوی حکام وقت به آبادانی این شهر مدد رسانید.
اما مهمترین تحول کالبدی شهر بم در زمان قاجار، احداث خیابان خاکی بزرگ در ورودی و جنوب شهر بم به طول یک فرسخ بود که فضای شهر را دگرگون نمود. علاوه بر این به فرمان عبدالحسین میرزا فرمانفرما (حاکم کرمان) در سال ۱۳۱۱ ه.ق سلیمان خان سرتیپ موظف به تهیه نقشه شهر بم گردید، که به گونهای دلیل بر نفود جریان مدرنیته در فضای شهر بم می باشد.
همان طور که در اول گفتوگو اشاره شد شاید بتوان گفت تهیه طرح و نقشه و شهرسازی مبتنی بر آنها به تاثیر از کشورهای پیشرو و حکومت مرکزی، از مظاهر دنیای جدید و مدرنیته است که باید پرسید آیا جامعه بم با تفکر مدرنتیه و گذر از سبک زندگی سابق بدین نتیجه رسیده یا صرفا تنپوش جدیدی بر قامت جان کهن خود دوخته است؟
در همین توضیح مختصر به وضوح می بینیم که چطور عوامل مختلف دست به دست هم داده تا تغییراتی در سبک زندگی ما به وجود آید. عوامل مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، اقلیمی و … که بر شکل و کالبد شهر نیز تاثیر گذاشته اند. این جریان همچنان ادامه مییابد تا به دوره پهلوی میرسیم. دورهای که به صورت جدی و به سبک غربی شاهد تهیه و تدوین طرحهای شهرسازی هستیم.
شهر و شهرسازی بم این دوران(پهلوی) را چه گونه گذرانده است؟
دردوره حکومت رضاشاه پهلوی، گرایشها و ¬نگرشهایی بود که در شهرسازی و ساختار کالبدی شهرها تأثیر داشت از جمله: باستانگرایی، مدرنیزاسیون، نظامیگری، استفاده از خارجیان در شهرسازی و معماری،گرایش به ایجاد ساختمانهای صنعتی و کارخانهها که در بحث تحولات شهرسازی و ساختار کالبدی شهرهای ایران در دوره پهلوی اول به بررسی مفصل آن در رساله پرداخته شده است.
عوامل¬حکومتی در دو بُعد غیرفیزیکی (شامل: ابعاد سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی) و عامل فیزیکی (شامل:کالبد شهری و فنی) درمعماری و شهرسازی دوره پهلوی موثر بودهاند که در راستای مدرنسازی از الگوهای غربی تقلید نمودند؛ به گونهای که این اثر پذیری در آثار و بناهای دولتی خود را نشان داد. در مجموع در دورهی پهلوی اول، نقش عوامل دولتی در ایجاد و تداوم شهرسازی سبک تهران و معماری التقاطی قرن ۱۹/م اروپا که از اواسط دوره قاجار آغاز شده بود، منجر به بروز شیوههای جدید در معماری و شهرسازی عمدتاً مبتنی بر معماری غربی بود.
این تغییر و تحولات فکری و کالبدی خود را در شهر بم چگونه نشان داد؟
در دوره پهلوی پیامدهای مدرنیته، دوره جدیدی را در زمینه مسائل و تغییرات سیاسی و اجتماعی، شیوه زندگی مردم ایران، نوع معماری و چهره شهرها از جمله شهر بم به ارمغان آورد.
رضاشاه پهلوی در سال ۱۳۰۹ ه.ق از مسیر زاهدان، کهنوج و نرماشیر وارد بم شد و فرمانی مبنی بر خروج نظامیان از قلعه این شهر و انتقال ژاندارمری شهر به زمینهای محصور شده در میان باغهای مشجر و کشتزارهای سرسبز ناحیه جنوب غربی قلعه بم را صادر نمود.
در این راستا مهمترین تغییر کالبدی شهر بم در دوره پهلوی اول، پیدایش خیابانها و میدانهای جدید، تعریض خیابانهای قدیمی و استفاده از الگوی رایج ایجاد خیابانکشی عمود بر هم بود. در این زمینه به فرمان رضاشاه در سال ۱۳۰۹ غلامحسینخان عامری، موظف به احداث خیابانی در شهر بم گردید که به صورت عمودی از شمال و مرکز شهر به سمت جنوب آن امتداد داشت. در واقع این خیابان با درهم کوبیدن بخشی از بناهای شهر بم واقع در خارج قلعه احداث گردید. در واقع رضا¬شاه برای برنامهریزی و توسعه شهر بم یک طرح طولی را در نظر داشت. در سالهای بعد خیابانهای دیگری در شهر بم ایجاد و به خیابان اصلی متصل شدند و به تدریج مغازهها و دکانها و ساختمانهای اداری در خیابانهای مزبور احداث شدند. ایجاد منازل جدید در کنار خیابانها و اهمیت دادن به نمای ساختمانها از دیگر ویژگیهای کالبدی شهر بم در دوره رضاشاه است.
در خلال سالهای ۱۳۴۰- ۱۳۲۰ حوادثی از قبیل کشانیده شدن ایران به جنگ جهانی دوم و پیامدهایِ ناشی از آن و نیز استعفای رضا شاه و خروج وی از کشور، در کالبد شهرها اثر گذار بود. در سالهای ۱۳۳۰- ۱۳۲۰ ساختار کالبدی شهر بم با دگرگونی اساسی مواجه شد؛ چنان که درکنار خیابانها و راههای مواصلاتی، بازارها و مغازههای جدید با محصولات جدید احداث شدند. در دوران مزبور فردی به نام آرشام در توسعه شهر بم نقش موثری ایفاء نمود.
در سال۱۳۲۵ اولین خیابان شهر بم که مدتی قبل مقداری از آن کشیده شده بود با جهت شمال امتداد یافت، به گونهای که قسمت انتهایی بازار امیر را قطع نموده و تا حوالی کوچه دارایی گسترش داده شد. در وسط خیابان مزبور میدانی به نام شهرداری احداث گردید، همچنین از این میدان در بستر رودخانه قدیم ، خیابانی به طول ۱۱۰۰ متر در جهت غرب کشیده شد که در انتهای غربی آن میدان دیگری به نام ژاندارمری احداث گردید. پس از آن میدان فرمانداری به عنوان سومین میدان شهر در انتهای جنوبی همان اولین خیابان شهر ایجاد شد که با میدان شمالی فاصله¬ای در حدود۱۱۰۰ متر داشت. این مجموعه در واقع یک خیابان طویل با جهت شمالی و جنوبی و یک خیابان غربی-شرقی که عمود بر دومی بود، در شبکه عمومی شهر پدیدار نمود. مدتی بعد دو بازار به موازات بازار امیر درقسمت انتهایی خیابان کاشانی (اولین خیابان شهر) احداث گردید. شهر بم در سالهای ۱۳۴۰-۱۳۲۰ به دلیل گسترش باغات خرما و نخلستانها، توسعهای به صورت واحدهای مسکونی پراکنده و ناهمگن یافت، به گونهای که حتی باغات شهر را در بر گرفت. با این وجود به علت وجود فضای مکفی جهت گسترش شهر در اطراف باغات تا سال ۱۳۳۵ این روند تداوم یافت که نتیجه نهایی آن افزوده شدن محلات و نواحی جدید در کنار قدیمیترین محلات و مناطق شهر بم بود. همچنین در دوره ۲۰ ساله مورد نظر این شهر نه تنها به واسطه قناتها و منابع آبی کشاورزی (که اصولا در روستاها انجام میشود) بخصوص در زمینه باغات حصارکشی شده و باغات تفکیکیِ خرما در شهر بم رونق یافت، بلکه به واسطه گسترش بازارها در زمینه تجاری پیشرفت نمود.
در سال ۱۳۳۶ تحولات شهرسازی در ایران موج تازهای یافت؛ به گونهای که متعاقب تداومِ گرایشِ به مدرنیزاسیون، تجدد طلبی و غربستایی، تعداد ۵ برنامه توسعه اقتصادی در ایران برنامه ریزی شد که بخشهایی از آن تحولات کالبدی شهرها از جمله بم را در بر میگرفت؛ به گونهای که تا اصلاحات ارضی سال ۱۳۴۲، خیابانکشیهای جدید ( به عنوان اولین نمود تحول کالبدی شهر)؛ تخریب بافت قدیمی، تبدیل بخشی از بازار به خیابان، احداث میدان در مرکزشهر و خیابانهای عمود بر هم، برپایی ساختمانها در لبه خیابانها و ادارات به سبک جدید ایجاد شد.
اینگونه شروع تازه ای برای گسترش شهر بم فراهم شد. رشدی که بر اساس تقاضا و افزایش جمعیت و سبک زندگی جدید شهری متاثر از کل کشور صورت گرفت. ادامه این تغییر و تحولات را هم بعد از انقلاب اسلامی می بینیم. گرچه جنگ هشت ساله روند شهرسازی کل کشور را تحت تاثیر قرار داد اما پس از این ماجرا شاهد رویکردهای جدید برای بازسازی ایران و همچنین بم هستیم. بخشی از پژوهش شما هم بدان اختصاص یافته است.
شهر بم چگونه با این تغییرات سیاسی و به تبع آن اقتصادی و اجتماعی همراه شده است و خود را تغییر شکل داده است؟
متعاقب پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در سال ۱۳۶۸، طرحهای توسعه و عمران و طرحهای جامع شهرستانها در سال ۱۳۷۰ دستور کار دولت قرارگرفت. درخلال سالهای ۱۳۶۸-۱۳۶۷ نقاط زیستی جدید در مجاورت شهرها یا همان شهرهای خوابگاهی ایجاد شد. در سال ۱۳۷۲ به هنگام ریاست جمهوری آیتالله علی اکبرهاشمی رفسنجانی، ارگ بم و قلعه قدیمی آن مورد مرمت قرار گرفت. در سال ۱۳۷۴ نیز نوسازی بافت درون شهری و فرسوده شهرها مطرح گردید و به تدریج تعمیر بافت شهرها برای تردد خودروها موجب ایجاد نظام شطرنجی در کالبد شهرهای ایران، پیدایی شهرهای اقماری و شهرکهای جدید گردید که شهر بم نیز از آن مستثنی نبود، به گونهای که منطقه ویژه اقتصادی ارگ جدید بم که از سال ۱۳۷۱ مطرح شده بود در سال ۱۳۷۶ تصویب و تحت عنوان «شهرک ارگ جدید بم» عملیاتی گردید. روند رو به رشد و تغییرات کالبدی بم به آرامی و بر اساس طرح های جامع شهری مسیر خود را طی می کرد تا اینکه زلزله سال ۱۳۸۲ معادلات چند ده ساله را بهم ریخت و این بار عاملی طبیعی شکل و ظاهر بم را دگرگون کرد.
همان طور که در بررسی های رساله وجود دارد، زلزله سال ۱۳۸۲ در شهر بم که به عنوان یک مبدأ تاریخی در میان مردم این شهر مطرح شده علاوه بر تلفات انسانی، مالی و… در ساختار کالبدی و فضای شهری بم بلکه در جغرافیای شهری، ساختارهای اقتصادی و اجتماعی – فرهنگی این شهر تحولات و تغییراتی را به همراه آورد، چنان که ساختار کالبدی شهر که ابتدا حول دو محور شمالی- جنوبی و شرقی- غربی قرار گرفته بود و مکان هسته اولیه شهر در تقاطع این دو محور قرار داشت ، تخریب شد و پس از باز سازی شهر بم پس از زلزله در ۴ طرف این دو محور ساختار کالبدی متفاوتی شکل گرفت و ۴ گونه بافت تاریخی، بافت خانه باغ، بافت متعارف شهر و بافت طرح آماده سازی که در بم ایجاد شده بود گسترش پیدا کرد.
جناب کمالالدینی، باید گفت که گرچه بعد از زلزله تصمیم گرفته شد که شهر در جای قبلی خود بازسازی شود و این کار هم انجام گرفت اما در حقیقت با از بین رفتن بافت های تاریخی و قدیمی، بم شکل تازه ای به خود دید. البته موضوع «ثبت ارگ بم و منظر فرهنگی آن» بلافاصله پس از زلزله در فهرست میراث جهانی سازمان یونسکو، توجه جهانی را به ارزش بالای این منطقه جلب کرد. موضوع بسیار مهمی که سعی نمود تا این میراث شهری ارزشمند در لابلای بازسازی فیزیکی و عجولانه پس از زلزله گم نشود. فرصتی که با طرح های شهری متناسب رخ نمود اما آنطور که باید نتوانست خودش را در شکل جدید بم نشان دهد. شاید بهتر باشد که در یادداشتی جداگانه به تفصیل راجع به این تغییرات صحبت شود.
در پایان یادآوری می شود که مدرنیته در سطح جهان رویکردی بود که سبک تازه ای از زندگی را ارائه داد و بخشی از آن یا بهتر بگوییم متاسفانه بیشتر آن با ظواهر خود نصیب ما شد.
یکی از تاثیرهای مهم دنیای مدرن بر شهرسازی تهیه و تدوین طرح های شهرسازی بود که به صورت راهنمایی نظری و عملی هدایت کننده توسعه و رشد فیزیکی و کالبدی شهرها بودند. طرحهایی که به صورت طرح جامع، تفصیلی، ساختاری و راهبردی، موضوعی و موضعی و … تهیه و تدوین میشود. اگر بپذیریم که دیگر شهرهای ما تافته جدا بافته از اتفاقات جهان نیستند و به تعبیری در شکل و قامت سبک و رویکردهای شهرسازی دیگران خود را عرضه می کنند بنابراین شاید لازم باشد با بروزرسانی در رویکردهای خود به تاسی از طرحهای مطرح جهانی که متمرکز بر کیفیتبخشی به شکل و کالبد و نظام شهرسازی هستند و البته در همین رویکردها به موضوع زیستبوم، اقلیم، فرهنگ، اجتماع و … هر منطقه هم تاکید شده است مسیر شهرسازی بومی و با هویت خود را بازیابی و بازآفرینی کنیم.
در این گفت و گو سعی شد تا چند سال کار دانشجویی و پژوهشی آقای عباس کمال الدینی بخصوص در مقطع دکتری البته به صورت مختصر مورد صحبت قرار گیرد. مشخص است که نمیتوان تمام مباحث را در این مختصر گنجاند اما موضوع شهر و شهرسازی بم و تغییر و تحولات آن چه به صورت مثبت و چه منفی با معیارها و استانداردهای ملی و جهانی دامنه گسترده و البته مهمی دارد که لازم است با ارزیابی دائمی این روند، از تمدنی که قرنها پیش پایهگذاری شده و امروز به دست ما رسیده است نه تنها مراقبت کنیم بلکه سهم خودمان را هم برای نسل آینده ایفا نماییم.
آقای دکتر ضمن سپاسگزاری از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید.
همان طور که خود شما اشاره کردین پرداختن به این موضوعات در این مختصر نمیگنجد با این حال امیدوارم که دیگر پژوهشگران و دانشجویان و دلسوزان فرهنگ و تمدن نیز با مشارکت خود سهم خود را در تاریخ فرهنگ و تمدن این شهر ایفا کنند.
در پایان ضمن تشکر از خانواده و همسر مهربانم که صبورانه در این راه من را همراهی کردند از اساتید محترم راهنمای خود بخصوص سرکار خانم دکتر شهرزاد ساسانپور عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد تهران مرکزی که راهنماییهای ارزنده ایشان را هرگز فراموش نمیکنم سپاسگزاری صمیمانه دارم. باز هم از شما برای فرصتی که برای این گفتوگو فراهم کردید قدردانی میکنم.
چاپ شده در شماره ۳۰۸ هفته نامه طلوع بم
بسیار عالی
درود برشما آقای خداشناس و درود و سپاس از آقای دکتر عباس کمال الدینی افتخار شهر بم.
از جناب آقای دکتر کمال الدینی که همت کرده و رساله دکتری خود را به روشنگری و پرداختن به این موضوع نه تنها منطقه ای بلکه ملی اختصاص داده اند به عنوان یک همشهری و هم میهن سپاسگزارم. با آرزوی توفیقات بیشتر برای ایشان