افزونه جلالی را نصب کنید. Thursday, 28 March , 2024
یادنامه‌ای برای شهیدان هادی رییسی و محمدحسین رییسی در دیدار با مادر و دختری که در فاصله کوتاهی همسرانشان به شهادت رسیدند

پدر قهرمان زندگی من

  • کد خبر : 9290
  • 29 مهر 1400 - 20:30
پدر قهرمان زندگی من

طلوع بم – ناهید ذاکری: برای از دست دادن پدر و همسرت، سه سال زمان کوتاهی است. اگر عنایت خدا و شکر و صبوری به درگاهش نباشد و اگر دامن پاک مادر و همراهی اطرافیان نباشد، قطعا زیر بار این غم کمر خم خواهی کرد. این حکایت دختر شهید هادی رییسی شهید شاخص ناجا در […]

طلوع بم – ناهید ذاکری: برای از دست دادن پدر و همسرت، سه سال زمان کوتاهی است. اگر عنایت خدا و شکر و صبوری به درگاهش نباشد و اگر دامن پاک مادر و همراهی اطرافیان نباشد، قطعا زیر بار این غم کمر خم خواهی کرد. این حکایت دختر شهید هادی رییسی شهید شاخص ناجا در سال ۱۴۰۰ است که سال گذشته پدرش و سه سال قبل‌تر از آن نیز همسرش شهید محمدحسین رییسی را از دست داد. حالا او مانده و امیرعلی پسرش و مادری که همچون دخترش داغ از دست دادن همسر به دلش نشسته است. مادری که حالا دامان پاک او تنها پناه و آرام دل خانواده است.
به بهانه هفته ناجا که تقریبا همزمان با سالگرد شهید هادی رییسی است و به جهت عرض ادب و احترام، به دیدار خانواده این شهیدان والامقام رسیدیم. آنچه که در ادامه و به طور اجمالی می‌خوانید حاصلی است از دیدار کوتاه خبرنگار طلوع بم با خانواده شهیدان رییسی و ادای دینی به مقام شامخ شهیدان وطن.
مادر خانواده و همسر شهید هادی رییسی برای ما گفت: شهید هادی رییسی درسال ۱۳۵۰ در روستای زرین‌آباد در منطقه روداب شرقی (بم) چشم به جهان گشود و دوران تحصیل خود را در همانجا گذراند. سال ۱۳۷۲ ازدواج کردیم و ماحصل ازدواجمان ۳ فرزند (دو دختر و یک پسر) می‌باشد. شهید رییسی درسال ۱۳۷۷ وارد ناجا شدند و درجنوب استان کرمان در شهرستان منوجان فعالیت خود را شروع و همچنین در شهرهای کهنوج و رودبار خدمت کردند. سال ۱۳۸۳ از شهرستان کهنوج به بم آمد و فعالیت خود را ادامه داد‌. سالها به عنوان جانشین مواد مخدر شهرستان بم خدمت کردند و در سال ۱۳۹۷ به عنوان رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر فرماندهی انتظامی شهرستان فهرج منصوب گردید.
۳۱ شهریور ۱۳۹۹ در روز استراحت خود با آگاهی کامل و با چشمی باز به ماموریت رفتند و در عملیات مبارزه با قاچاقچیان موادمخدر و سوداگران مرگ بر اثر اصابت گلوله مستقیم در منطقۀ نگین کویر فهرج، پس از کشف قریب به نیم تن مواد مخدر و زخمی نمودن یکی از اشرار مسلح به فیض شهادت نائل گردید.
ویژگی‌های اخلاقی ایشان در اولین برخوردم با ایشان نمایان بود که مهمترین آن مهربانی و سخاوتش بود به گونه‌ای که همکاران شهید هم بارها به این صفت ایشان اشاره کردند. برای همکارانش احترام قائل بود و همیشه درصدد ایجاد انگیزه در بین آنها بود و نهایت تلاش خود را در این زمینه انجام می‌داد و همیشه پیگیر امورات همکاران خود و حتی خانواده‌های آنان بود. با همکاران ستادی خود نیز مراوده خوبی داشت و بارها به این مطلب اشاره می‌کردند که بخشی از موفقیتهای من و همکاران عملیاتی در اجرای ماموریتها، فعالیتِ همکاران ستاد است.
قبل از شهادت با هم به زیارت مزار شهید حاج قاسم سلیمانی رفته بودیم. لحظۀ وداع با سردار دلها تنها ماند. خیلی دلم می‌خواست بدانم چه زمزمه می‌کرد. چند روز بعد از رفتن به مزار سردار شهید حاج قاسم سلیمانی یکی از بستگان با من تماس گرفتند و گفتند که ایشان در ماموریتی تیر خورده و بیمارستان هستند. سریع با همکارانش یکی پس از دیگری تماس گرفتم اما بغض به آنها اجازه صحبت کردن نمی‌داد و فهمیدم که ایشان به شهادت رسیدند. لحظۀ بسیار سختی بود؛ در حالیکه فرزندانم منتظر خبری در مورد پدرشان بودند من نمی‌دانستم چگونه خبر شهادت پدرشان را به آنها بدهم.
ترس از دست دادن همسرم همیشه همراهم بود اما هیچوقت آن را بازگو نکردم که مبادا نگرانی‌ام باعث دو دل شدن و سستی توان همسرم در خدمت به مردم شود و سر کارش مشکلی پیش بیاید. با اینکه ماموریت می‌رفتند و در منزل حضور نداشتند اما در کنار سختی‌هایی که وجود داشت، روزهای خوب زیادی هم بود و در روزهایی که در منزل بودند برایمان وقت می‌گذاشتند حتی اگر خسته بودند.
دختر شهید هادی رییسی که همسرش محمدحسین رییسی در سال ۹۶ در درگیری با اشرار به شهادت رسیده در وصف وی به علاقه فراوان به شغلش‌ و رابطۀ صمیمانه‌اش با خانواده اشاره می‌کند و می‌گوید: همسرم متولد ۱۳۷۰ در بم است. ایشان در یِگان تکاوری ۱۱۴ بم خدمت می‌کردند و عاشق شغلشان بودند و آنقدر در محیط کار با همکارانش صمیمی بود که بعد از شهادتشان همکارانش می‌گفتند که هر روز جای خالی ایشان را در محل کار احساس می‌کنیم دلتنگش می‌شویم. ما دی ماه سال ۱۳۹۳ ازدواج کردیم و خداوند مهربان یک فرزند پسر که نامش را امیرعلی گذاشتیم به ما هدیه داد.
شهادت پدر برای من خیلی سنگین بود و هضم این حقیقت که پس از شهادت همسرم دیگر پدرم هم در کنار ما نخواهد بود برایم واقعاً مشکل بود. بعد از شنیدن خبر شهادت مطمئن بودم که نمی‌توانم دوری پدر را تحمل کنم اما با این حال خداوند به من صبر عطا کردند و صبور ماندم. خدا را شاکر هستم که پدرم در راهی قدم گذاشتند که دوست داشتند و آرزویش را داشتند.

 

دختر شهید رییسی درخصوص یک گروه جهادی و فرهنگی که با عنوان «دست یاری را قطع نکنیم» که توسط خانواده آنها و خصوصا خواهر کوچکترش مدیریت می‌شود توضیحاتی داد: شروع این کار جهادی بعد از شهادت پدرم بود و همه خانواده و دوستان در این کار همکاری دارند. اما عمدۀ فعالیت آن با خواهر کوچکترم است. در ادامه و تکمیل صحبتهای خواهر، دختر کوچکتر شهید هادی رییسی می‌گوید گروه جهادی فرهنگی شهید هادی رییسی با هدف شناسایی خانوارهای نیازمند در مناطق کم‌برخوردار شهرستان بم با عنوان «دست یاری را قطع نکنیم» راه‌اندازی شد و مبالغ جمع‌آوری شده توسط گروه صرفِ تهیۀ مایحتاج خانواده‌های نیازمندِ شناسایی شده در مناطق کم برخوردار می‌شود و گزارشات مربوط به فعالیتها هم در صفحه اینستاگرام گروه جهادی و همچنین گروه‌های دیگر اطلاع‌رسانی می‌شود.
خاطرات کودکی دختر کوچک شهید رئیسی در ذهنش مرور می‌شود و در تائید سخاوتمند بودن پدر می‌گوید: از کودکی هرجا که همراه پدر بودم می‌دیدم در گوشه‌هایی از زندگی‌اش هر چه که در توانش بود کمک می‌کرد. من هم به خودم قول دادم مانند پدرم باشم. چون بخشندگی پدر را که می‌دیدم لذت شیرینش به هم من منتقل می‌شد. حتی یک روز قبل از شهادتشان هم شاهد دست گیری ایشان از نیازمندان بودم. هیچوقت از کمک به دیگران دریغ نکردند. وقتی که پدرم شهید شدند من به عنوان فرزند ایشان دوست داشتم راه پدر را ادامه بدهم چون می‌دانم اگر پدر بودند خود این کار را با جان دل انجام می‌دادند، اما نمیدانستم از کجا شروع کنم. با کمک خانواده از بهمن ماه سال گذشته شروع به پخت غذا کردیم و بعد بین افراد پخش می‌کردیم. تصمیم گرفتیم گروه را بزرگتر کنیم و کار را گسترش دهیم. بنابراین دوستانم به گروه خانوادگی ما اضافه شدند و گروه را ثبت کردیم. در حال حاضر گروه به غیر از افرادی که داخل گروه کمک رسانی می‌کنند ۷ عضو اصلی دارد.
بعد از گسترش گروه جهادی اولین فعالیت جدی ما اسفند ماه بود که لباسهای تمیز و نو تهیه و بسته‌بندی و بین نیازمندان توزیع کردیم. بعد از فعالیت اول، کار پیش رفت و توانستیم بسته مواد غذایی، لوازالتحریر و بسته‌های زیادی از لباس تهیه کنیم. ما به تازگی پیج گروه جهادی را راه‌اندازی کردیم که اگر کسی نیازمندی را می‌شناسد معرفی کند تا بعد از تحقیق رسیدگی شود‌. آخرین کار جهادی هم مهر ماه امسال بعد از برگزاری مراسم سالگرد پدرم بود. با افراد بیشتری آشنا شدیم و از تجربیات آنها استفاده کردیم. برآنیم تا بتوانیم راه پدرم را ادامه دهیم و دلی را شاد و دست یاری را قطع نکنیم. این گروه جهادی راه اندازی شد تا هم نام پدرم زنده بماند و هم تا جایی که در توان داریم به دیگران کمک کنیم. تنها هدف من رضایت خدا و پدر و مادرم است. دوست دارم مانند پدر باشم چون او قهرمان زندگی من است.
صفحه اینستاگرام گروه جهادی خانواده شهید رییسی با عنوان «دست یاری را قطع نکنیم»
shahid_raeisi_jahadi_group

منتشر شده در شماره ۲۶۷ هفته نامه طلوع بم

لینک کوتاه : https://toluearg.ir/?p=9290

برچسب ها

ثبت دیدگاه

انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.