پیوندهای فرهنگی یزد و بم
حسین مسرّت – نویسنده و پژوهشگر اهل یزد
پیش درآمد: سدههاست که بین دو استان همسایهی کرمان و یزد مبادلات و مراودات علمی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برقرار است. زمانی افشارهای کرمان در عصر صفوی دایرمدار شهر یزد بودند و آثاری از خود برجای گذاشتهاند و از سویی محمّدتقی خانبافقی (یزدی) حاکم خوشنام یزد در کرمان با مروّت و نیکویی فرمانروایی میکرد و با پایمردی و پادرمیانی وی مردم کرمان از خشم شدید شاهان قاجاری در امان ماندند وگرنه روشن نبود چه تعداد از مردم آن سامان اسیر پنجۀ مرگ میشدند.
یکی از یادگارهای یزدیها ساخت بنای مسجد جامع مظفّری کرمان در زمان حکومت امیرمبارزالدین محمّدمظفّر یزدی سر سلسلۀ آلمظفر در حدود سال ۷۵۰ هجری قمری است و دیگری ساخت حمّام و کاروانسرای گنجعلیخان کرمان توسّط سلطان محمّد یزدی معمار، در سده یازدهم بوده است.
همواره چند شهر از کرمان مانند شهربابک و انار در قلمروی یزد بود و از آن سو بافق، هرات و مروست زمانی در قلمروی کرمان بود و با اینکه سالهاست مردم انار و شهربابک درحوزۀ سیاسی کرمان هستند، ولی همچنان مراودات اقتصادی آنها با شهر یزد است.
سدههاست مردان نامور اقتصادی یزد، کرمان را بهترین محلّ سرمایهگذاری انتخاب کرده و در آن دیار ماندگار شدند و برعکس مردانی از کرمان، یزد را برگزیدند. هنوز مردم کرمان، خاطره خدمات زنده یادان ابوالقاسم هرندی (بانی کتابخانۀ هرندی و چندین کارخانه) و غلامرضا آگاه را از یاد نبردهاند که یکی برق را به کرمان آورد و دیگری در سراسر کرمان، جنگلهای پسته را برپا ساخت که باعث رونق و آبادانی آن سامان شد. دهها پزشک یزدی در کرمان و دهها پزشک کرمانی در یزد سکونت دارند و این بده بستانهای گوناگون در نزد دیگر همسایگان استان یزد کمتر به چشم میخورد.
گزارش کامل این پیوندها را یکی از کرمانیهای یزدی (میبدی) تبار به نام سید محمّدعلی گلابزاده در دو کتاب: «پیوندهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی یزد و کرمان» و «تاریخ اقتصاد و تجارت کرمان از هزارۀ نهم پیش از میلاد» به نیکی نوشته است که جای پرداختن آن در این صفحات اندک و وقت کم نیست.
اهل ادب میدانند که در سدههای پیشین چند تن از سخنوران نامدار کرمان مانند: خواجو، راقم، ثاقب و راجی به یزد سفر کرده و چند سالی در این دیار زیستند و در برابر، جیحون یزدی به کرمان رفت و در محلهی خواجه خضر به خاک سپرده شد و شاعر نام آشنا وحشی بافقی را بسیاری یزدی و برخی کرمانی میخوانند.
یکی از پدیدههای در خور گفتن، بنیان نخستین چاپخانۀ سربی در کرمان و کتابفروشی وابسته بدان به نام گلبهار از سوی آقارضا سعیدی از مردم شهر یزد است که دهها کتاب و نشریه در این چاپخانه و بنگاه انتشاراتی گلبهار چاپ شده و نقش ارزندهای در شکوفایی فرهنگ کرمان داشته است. هنوز هم وابستگان سببی و نسبی آقارضا با نامهای سعیدی و اجلّه در آن دیار در کار نشر فرهنگ، مردان کوشایی هستند.
پیوندهای فرهنگی یزد و بم
گلابزاده در آن دو کتاب به گوشههایی از پیوندهای اقتصادی، فرهنگی و علمی استانهای یزد و کرمان و مردان باشنده یزدی در بم و بمیهای باشنده در یزد اشاره کرده است؛ از جمله: آشنایی شاعر نامی و چهرۀ ماندگار بم، استاد محمود شاهرخی با عارف نامدار یزد، سید محمّد مجذوب یزدی در بم و راهی شدن به دنبال او به یزد و تحصیل شاهرخی در مدرسۀ خان یزد و سپس ازدواج او با دختر مجذوب یزدی و پیشنهاد گزینش تخلّص «جذبه» از سوی همان عارف به شاهرخی. (پیوندها، ص ۵۱)
وجود دکتر عباس افلاطونیان از یزدی تباران متولّد بم در دو شهر یزد و بم و خدمات گرانسنگ پزشکی و ساخت بناهای پزشکی در این دو شهر. (همان،ص۹۶-۹۷)
حضور دکتر جلال نبیمیبدی از شاهدان زلزلۀ بم و دکتر عبّاس فلاحتی در بم. (همان، ص۹۹ و ۱۰۲)
وفور بازرگانان یزدی مانند حاجاحمد و حاجمحمود افلاطونیان، حاج حسین اکبری، سخاوت [دشتی، حاج محمد یزدانی،] و غیره در بم. (همان، ص۱۱۸و ۱۷۲)، حضور مقنّیهای یزدی در بم و احداث قنات قنبرآباد توسّط قنبر نامی از اهالی یزد. (همان، ص۱۷۸-۱۷۹) و ساخت چندین آب انبار توسّط یزدیها در بم از جمله آب انبار تدیّن یزدی بوسیلۀ استاد علی یزدی. (همان، ص۱۷۹).
چنانکه گفته می شود یزدی ها منشاء رونق اقتصاد کشاورزی و تجارت شهر بم بودهاند. به عنوان نمونه ایجاد چندین پارچه آبادی و حفر چاههای خالقآباد ریگان و امیرآباد توسّط حاجمحمّد یزدانی از مردم خویدک یزد، همچنین احیای دو قنات مهدیآباد و فخرآباد بوسیلۀ حاجعبدالحسین طاهریانیزدی و نیز ایجاد آبادیهایی بوسیلۀ عیسی و محمّد تدیّن و ساخت حسینیّه بوسیلۀ تدیّن از کارهای ماندگار مردم یزد است.گفته میشود بین ۱۵ تا ۲۵ در صد مهاجرین بم را یزدیها تشکیل میدادند که عمدتاً در اواخر دورۀ قاجار و بیشتر از حدود سال ۱۳۲۰ ش به آنجا کوچ کردهاند و اکثر آنان از مردم خویدک و نعیمآباد (آبشاهی) بودند. دلیل این مهاجرت هم آب فراوان و زمینهای بکر و حاصلخیز کشاورزی بویژه برای تولید گیاه حنا بود که سدههاست صنعت حناسازی و رنگ و وسمه دست یزدیهاست و گیاه حنا پس از برداشت در بم و نرماشیر به یزد میآمده است. با این وجود نخستین کارگاه حناسابی را یزدیها بوسیلۀ حاج حسن ببران در اواخر دورۀ قاجار و اوایل پهلوی دربم برپا کرد. (این مازاری* رفیع که در زلزلۀ مهیب بم هیچ آسیبی ندیده است، بوسیلۀ استاد احمد دلجو ساخته شده و به شمارۀ ۱۴۳۰۹ در فهرست میراث ملّی به ثبت رسیده است و اکنون در تملک میراث فرهنگی است). مشابهتهای زیادی بین معماری یزد و بم به چشم می خورد.
هم اکنون خانوادههای چندی مانند: اتابکی، دشتی، صدّیقی، طاهری، علی طاهریان یزدی (عضو سه دورۀ شورای اسلامی شهر بم)،کرباسی و یزدانی در آن دیار زندگی میکنند و به نحوی حتّی فرهنگ مردم دیار یزد در بم نفوذ کرده است.
حتّی تا سالیان طولانی آقای علاّمه آیت اللّهی از مردم مزرعه آخوند یزد، امام جمعۀ بم پیش و پس از انقلاب اسلامی بود تا اینکه درگذشت. از این رو اعتبار و نفوذ برخی از یزدیها در ارکان سیاسی-اجتماعی آن دیار حتّی در مواقع انتخابات کم از مردم بم نبوده است. هرچند پس از زلزلۀ بم و کشته شدن حدود پنجاه هزار نفر از مردم بم، بسیاری از مردم باقی ماندۀ بم به شهرهای اطراف کوچ کردند و عمدتاً روستاییان اطراف، جایگزین آنان در شهر بم شدند.
اکنون از مردم بم، آقایان دکتر محمّد دریجانی، مدیر کلّ بیمۀ سلامت استان یزد؛ مسعود دهقاندولتی، مدیر کلّ سابق پست استان یزد، امیرحسین عبدا… زاده وخانم عبدا… زاده در کار کویرگردی و داریوش روشنی، تاجر خرما در یزد ساکن هستند.
امّا به دو نکته فرهنگی در آن دو کتاب آقای گلابزاده پرداخته نشده که نخستین آن، دانشاندوزی دهها دانشجوی بمی در دانشسرای راهنمایی تحصیلی یزد (مرکز تربیت معلّم شهید پاک نژاد / دانشگاه فرهنگیان کنونی) در سال ۱۳۵۰ ش تاکنون است که با بنیان مراکز آموزش عالی گوناگون در یزد مانند: انستیتو تکنولوژی یزد (آموزشکده فنّی یزد / دانشگاه فنّی و حرفهای استان یزد) در سال ۱۳۵۲؛ مدرسۀ عالی پورکاج در سال۱۳۵۴؛ دانش سرای عالی یزد (دانشگاه تربیت معلّم یزد) در سال ۱۳۵۵؛ مرکز تربیت معلّم فاطمه الزّهرای یزد در سال ۱۳۶۵؛ دانشگاه آزاد اسلامی یزد در سال ۱۳۶۱؛ دانشگاه علوم پزشکی در سال ۱۳۶۲ و سرانجام با بنیان دانشگاه یزد در سال ۱۳۶۷ این مراودات به اوج خود رسید و اکنون هم وجود دهها دانشجوی بمی در مراکز شصت گانۀ آموزش عالی در یزد، خود سند گویایی از این مراودات فرهنگی است.
دومین نکتهای که جای گفتن دارد؛ چاپ و نشر کتابهای نویسندگان و شاعران بم در شهر یزد، پس از آن رخداد جانسوز زلزلۀ بم در سال ۱۳۸۲ است که بسیاری از مردان فرهنگی شهر زیبای بم را از دنیای فانی به سرای باقی کشاند و از سال ۱۳۸۲ با چاپ کتاب زینتالدعوات فی الختوم و اذکار، گردآوری علیرضا یعقوبی با انتشارات بنیاد فرهنگی–پژوهشی ریحانه الرسول به مدیریّت آقای سیدمحمّد موسوی آغاز شد و تاکنون ۱۴ عنوان کتاب در زمینۀ شعر و غیره از شاعران و نویسنگان بم با نامهای: علیاکبر یعقوبی (جهان آشوب)، محمّد سلطانی، علی علویان، عبّاس خوشفرمان و حسام الدین توحیدی با عنوانهای نغمههای شورانگیز، غوغای عشق، مرثیۀ محرّم، در وادی عشق، نخل نامۀ کجاران، مجموعۀ طنز نسیم جنوب و آن روز برفی توسّط انتشارات اندیشمندان یزد به چاپ رسیده و کماکان به چاپ میرسد و به رغم بُعد مسافت و نزدیکی بم به شهر کرمان که خود دارای بنگاههای انتشاراتی خوبی است، مایۀ شگفتی است و این امر شاید ناشی از پیوندهای عمیق مردم این دو سامان باشد که ریشه در ناموری مردان یزد به درستکاری و خوشخویی در نزد مردم ایران دارد.
آقای موسوی در خاطرۀ خود میگوید: «هنگام زلزله، کتاب زینت الدعوات، تألیف آقای یعقوبی زیر چاپ بود که آن اتّفاق افتاد. صبح، مولّف که بیش از ۸۰ درصد خانوادۀ خود را ازدست داده بود، چند کیلومتر پیاده دویده تا به تلفن رسیده بود. دیدم زنگ زد و گفت: آقای موسوی، من زندهام، نگران حساب و کتاب نباش».
وی در ادامه میگوید: «هیچ بمی با انتشارات ما بدحسابی نکرده و هیچ گاه انتشارات از بمیها چک و سفته نگرفته است؛ حتّی بعضی نوقلمان با پول یارانه کتاب چاپ کردهاند. دلیل این همکاری در مرحلۀ اوّل، قرابتهای فرهنگی و بعد اعتماد طرفین به همدیگر و البته خوی گرم مردم بم بوده است. بمیها مثل مردم سایر نقاط کویری ذاتاً به شعر علاقهمندند و مستعدّ سرودن شعر هستند».باشد که با اقدام نیک اخیر و سفر نمایندگان مردم بم به دیار کهن و تاریخی یزد و حضور در شورای شهر یزد، و سفر متقابل نمایندگان شورای شهر یزد به بم و اعلام خواهرخواندگی این دو شهر، باب تازهای از مراودات فرهنگی گشوده شود و هم چون سدههای گذشته طعم شیرین رطب بم در مذاق اهل فرهنگ دیار یزد خوش بیاید.
کتابنامه
گلابزاده، محمّدعلی: پیوندهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی یزد و کرمان، کرمان: مرکز کرمان شناسی، تهران: بنیاد ایرانشناسی، ۱۳۹۷.
—- : تاریخ اقتصاد و تجارت کرمان از هزارۀ نهم پیش از میلاد، کرمان:ولی، ۱۳۹۴.
مسرّت، حسین: آقا رضا سعیدی، تهران: خانۀ کتاب (مشاهیر نشر کتاب ایران،۲)، ۱۳۹۴.
—-: « تاریخچۀ آموزش عالی در شهر یزد از آغاز تا تأسیس دانشگاه یزد » در کتاب: یزدانش، تاریخچۀ سی سالۀ دانشگاه یزد: حسین مسرّت و دیگران، یزد: دانشگاه یزد،۱۳۹۷: ۷-۱۹.
نیز:
گفت و گو با علی طاهریان یزدی، عضو سابق شورای شهر بم. (۱۶/۱۲/۱۳۹۷).
گفت و گو با دکتر محمّد دریجانی، مدیر کلّ بیمۀ سلامت استان یزد (۱۴/۱۲/۱۳۹۷).
گفت و گو با سید محمّد موسوی، مدیر اجرایی انتشارات اندیشمندان یزد (۱۲/۱۲/۱۳۹۷).
گفت و گو با محمود یزدانی از فعّالان کشاورزی مقیم یزد(۱۴/۱۲/۱۳۹۷).
*مازاری: حناسایی
یادداشتی بر پیمان خواهرخواندگی بم و یزد
محمد علی علومی نویسنده و پژوهشگر اهل بم
آقای حسینمسرت با مقالهای چشمگیر و بسیار مفید و با رجوع به چندین منبع و مرجع، نگاهی وسیع به ارتباطات گسترده میان یزد با استان کرمان به ویژه بم و کرمان داشته و تقریبا حرف ناگفتهای نگذاشتهاند؛ از این بابت باید به ایشان تبریک گفت. همچنین باید به شورای شهر و به شهردار تبریک گفت که با چنین گامهایی زیر بنای توسعه شهر بم را به طور جدی پی گرفتهاند.
گفتههایی میتوان به میان آورد که ارزش پژوهشی ندارد اما چه بسا روشناییهای ناچیزی بر روابط تاریخی، اقتصادی و فرهنگی میان بم و کرمان با یزد میافکند.
بنا به اقوال مشهور و مستند و مستدل، مردم سختکوش یزد حتی در آفریقای جنوبی در بخشهای گوناگون اقتصادی و در سطوح مختلف از تجارتهای بزرگ تا مغازهداری، مردمی فعال و موثر هستند. بنابراین و بی تردید، رد پای خیلی از یزدیها را میتوان در بسیاری از شهرهای ایران، از کاشان تا حتی بازار تهران پی گرفت و مشاهده کرد.
اما دلیل این همه اثرات مثبت چیست؟ بدیهی است که موضوعی در خور بررسیهای فراوان است و تمام آن را نمیتوان به سخت کوشی و حسابگری و نظایر اینها نسبت داد.
یزد شهری بسیار باستانی و همیشه با «ایزد» و «یزدان» است. تاریخی پرفراز و نشیب از سرگذرانده و به دفعات در جنگهای ملوک الطوایفی ویران شده و هربار چون ققنوس از خاکستر خود سربرآورده است. یزد با اصفهان -که در یکی از درخشانترین دورههای ایران در دوره صفوی پایتخت بوده- همجوار است. ارتباط یزدیها با تهران که در دویست سال اخیر پایتخت ایران است و همچنین رابطه یزدیها زرتشتی و مسلمام با هند و مباحثی از این دست همه در رشد آگاهیهای اقتصادی و اجتماعی مردم یزد موثر بوده است. شرایط اقلیمی نیز مردمی قانع، صبور وکوشا و آیندهنگر در یزد پرورانده است.
باری هر چه هست خواهرخواندگی این دو شهر کهن به طرزی ناگفته برپا بوده که اینک به طرزی رسمی درآمده است. این دو شهر از جهات فراوان اشتراکات و مشابهتهای فرهنگی، اجتماعی و تاریخی زیادی دارند. با ورود به جهان جدید و افزایش تحصیلکردگان بم در رشتههای مختلف و در ورزش و هنر، میتوان تاثیرات متقابل و خوب میان هر دو شهر باستانی را به طرزی رسمی و پیگیرتر از قبل ادامه داد.
من از جانب خودم و دوستان هنرمند این اتفاق را امری بسیار خوشایند میدانم. به دوستان یزدی که به سبب حضور خیلی از خانوادههایی که اصالت یزدی دارند در این شهر و به دوستان جدید یزدی سلام گفته وحضورشان را خوش آمد میگویم.
هر چند که تعداد زیادی از خانوادههای بمی، اصالتا یزدی هستند و بیشتر آنها خوشنام و مردمدار هستند و به عبارتی یزدیها به نوعی بمی هم محسوب میشوند که نمونه خیلی سرشناس آن خانواده افلاطونیان و شخص پروفسور افلاطونیان است.
اینجانب در مراسم جشن اخیر حضور فیزیکی نداشتم. قسمتی از آن به خاطر بیماری من بود و بخشی هم به سبب همان انزواطلبی همیشگی من است. اما شادمانی و بهویژه توسعه شهرم بم، یکی از آرزوهای من است و دوباره از فعالان شورای شهر در اقداماتی چنین موثر، سپاسگزاری میکنم.
چاپ شده در هفته نامه طلوع بم شماره ۲۰۱