امروز چهارشنبه پایگاه خبری کرمان نو در مصاحبهای با محمدجواد رحیمنژاد روزنامهنگار و سردبیر هفتهنامه طلوع بم مطلبی درخصوص انتخاب فرماندار بم منتشر کرده است که متن کامل پاسخهای وی در ادامه میآید. این پاسخها کلی است و فارغ از مساله بومی بودن یا نبودن فرماندار، به ویژگیهای لازم یک فرماندار میپردازد و همچنین نگاهی انتقادی به عملکرد برخی از فعالان سیاسی اصلاحطلب هم دارد.
🔹 به نظر شما، چه چالشهایی در انتخاب فرماندار بومی و یا غیربومی برای بم وجود دارد؟
با تشکر از شما اولا بگویم که من از موضع متفاوتتری نسبت به برخی از دوستان اصلاحطلب نظراتم را میگویم. من یک روزنامهنگار محلی هستم که در انتخابات به دکتر پزشکیان رای داده اما آنها فعال سیاسی هستند و قصد تاثیرگذاری بر روندهای عزل و نصب مدیران را دارند و در این زمینه تلاش میکنند که فینفسه عیبی هم ندارد اما اهداف، راهبرد و خروجی کار آنها مهم است.
ثانیا چالش اصلی در بم، قبل از بحث بر سر بومی یا غیربومی بودن فرماندار است. بیش از دو دهه است که سیاسیون اصلاحطلب در بم (به نوعی پنج شهرستان) در تعارض جدی با یکدیگرند و هنوز نتوانستهاند این تعارض و چالشها را حل کنند؛ در حالیکه راه حل این مساله کاملا مشخص و در دسترس است اما بعضی از آنها به الزامات و بنیانهای کار سیاسی پایبند نیستند و اساسا درکی از ماهیت «کار سیاسی» ندارند و آن را با «سیاسیکاری» اشتباه گرفتهاند. در نتیجهی همین چالش ریشهای و تاریخی است که در انتخابات مجلس یا بر سر انتخاب مدیران (چه بومی چه غیربومی) برای مسئولیتها مدام به مشکل برمیخورند و هم قافیه را به رقیبشان میبازند و هم رقابت سیاسی را به جنگ با نیات شخصی و گروهکی تبدیل میکنند. شاید گاهی توفیقاتی هم به دست آید اما چون تحلیل و روند سیاسی آنها معیوب است نهایتا به مشکل میخورند و اگر اینطور نبود قطعا نفع بیشتری به مردم میرساندند. قاطبهی اصولگرایان در بم این مشکل را ندارند و دلیل آن هم این است که آنها یک قدرت برتر حول آقای غضنفرآبادی به وجود آوردهاند که گروههای دیگرشان توان مقابله با وی را ندارند (فارغ از اینکه این قدرت برتر با چه روشی دست بالا را در میدان اصولگرایان شرق پیدا کرده و چه نتایج خوب یا بدی به بار آورده است). اما همین باعث شده حداقل ثبات نسبی در فعالیتهایشان داشته باشند و در مرحله پیشاانتخابات یا پیشاانتخاب مدیرانشان به درگیری و تعارض جدی برنخورند.
اما در مورد سوال شما معتقدم که اگر «هدف یک فعال سیاسی تامین خیر عمومی» است، شایستگی و کارآمدی، کارنامه موفق و پاک و سرانجام همسو بودن فرد با گفتمان دولت مستقر معیارهای اصلی انتخاب مدیران دولتی و فرمانداران باید باشد.
مسائلی از جنس بومی یا غیربومی بودن فرد یا درصد خلوص اصلاحطلبی و گرایش سیاسی فرد را نهایتا میتوان جز چاشنیهای انتخاب یک مدیر درنظر گرفت. چاشنیهای انتخاب، صرفا مقداری احتمال موفق شدن فرد را بیشتر میکنند. مثلا میتوان مقداری احتمال بیشتر برای موفق شدن یک مدیر بومی بواسطهی تسلط و آشناییاش بر مسائل و مشکلات منطقه قائل شد اما این یک تضمین یا معیار اصلی نیست. یا اینکه احتمال بیشتری میتوان برای موفقیت یک مدیر اصلاحطلب در دولت فعلی قائل شد اما تضمینی نیست. خصوصا دولتی که شعارش وفاق ملی است و برخی از وزرا و اعضایش اصولگرایان میانهرو هستند و دایره نیروهای سیاسی همسو با گفتمان آن قطعا بیشتر از دایره اصلاحطلبان است. ضمن اینکه بواسطهی این دایره فراختر و نداشتن نیروی کارآمد در بین اصلاحطلبان برای برخی پستها، این شانس نصیب آنها شده که دست بازتری برای انتخاب افراد کارآمد حتی از میان اصولگرایان میانهرو داشته باشند و موقعیت خود در جامعه را ارتقا دهند. اما عدهای از پیر و جوان آنها همچنان در فضای دو خرداد ۷۶ سیر و سیاحت میکنند و تحلیل درستی از وضعیت فعلی محلی و جامعه ایرانی و فاصلهای که بین مردم با اصلاحطلبان و اصولگرایان افتاده ندارند و قصدی هم برای کم کردم این فاصله با استفاده از مدیران کارآمد ندارند.
🔹 شما فکر میکنید که نگرش عمومی نسبت به فرمانداران غیربومی در بم چگونه است و آیا این نگرش با توجه به تجارب گذشته تغییر کرده است؟
ابتدا باید گفت که هرچند متاسفانه شکاف دولت و ملت در کشور ما زیاد شده اما در سطح شهرستانها همچنان مردم به انتصاب فرمانداران توجه نشان میدهند و این باید از نگاه مدیران استانی و وزارت کشور به عنوان یک فرصت برای ترمیم این شکاف تلقی شود و در انتخاب فرمانداران شهرستانها حساس باشند.
به همین دلیل مدیران استانی و فعالان سیاسی که برای عزل و نصبها فعالیت میکنند و قصد تاثیرگذاری دارند، ابتدا باید جامعه را قانع کند که معیارهای اصلی انتخاب (کارآمدی، کارنامه موفق و پاکی، همسویی) را تا سرحد توان رعایت کرده و حالا با توجه به ذائقه جامعه و آن شهرستان، چاشنیهای کار را هم تا حد نسبی رعایت کردهاند. نه اینکه بیخیال معیارهای اصلی شوند و چاشنی را بیش از حد استاندارد زیاد کنند. غذای خام را نمیتوان با نمک و فلفل و شکر خوشمزه کرد.
و در نهایت همانطور که گفتم این چاشنیها صرفا احتمال موفقیت را مقداری تغییر میدهند و با فرض تامین معیارهای اصلی، در بم احتمال موفق شدن فرماندار غیربومی و فرماندار غیربومی اهل جنوب استان نسبت به شخص بومی به ترتیب کم و بسیار کم است. همچنین درصد خلوص اصلاحطلبی هم جز همین چاشنیهاست نه معیار اصلی.
خلاصه اینکه بهتر است نیروهای سیاسی و اصلاحطلبان استان و بم وقت خود را صرف تامین معیارهای اصلی و انتخاب افراد کارآمد و شایسته کنند تا موقعیت خود در بین مردم را ارتقا دهند.