چیزی تا چهاردهمین سالگرد زمینلرزهی تلخ و ویرانگر بم نمانده؛ از زلزلهی تاسفبار کرمانشاه هم اندکی بیش از یک ماه گذشته؛ هنوز داغ از دست دادن جمعی از هموطنانمان در زلزلهای دیگر، تازه است. شاید ما استان کرمانیها بیش از سایر هموطنان، اوضاع این روزهای کرمانشاهیها را بفهمیم، ما زلزلهی بم را با همهی تلخیها و مصیبتهایش کنار گوشمان حس کردیم و تا مدتها از هراسش آرامش نداشتیم. اما چه کردیم؟ امروز بعد از گذشت چهارده سال از تجربهی تلخ زلزلهی بم و با فاصلهی زمانی اندکی از زلزلهی ویرانگر کرمانشاه، زیرِ پای ما هم بارها و بارها لرزیده؛ اما آیا هراسمان کمتر از چهارده سال قبل است؟ احساس ناامنی، مدارس و دانشگاهها را چند روز به تعطیلی کشاند و عدهی زیادی را در این هوای سرد به خوابیدن در چادر کشاند؛ بلاتکلیفی و هراس از ویرانی یکدفعهی همه چیز بر اثر زلزلهای که هیچگاه خبر نمیکند، هنوز همهی ما را کلافه نگه داشته است.
این روزها در فضای مجازی و گفتگوهای روزمره، روایتها و تحلیلهای مختلفی از زلزلهی اخیر هجدک میشنویم؛ میگویند زلزلهی اصلی رخ داده و لرزههای بعدی هم پسلرزه است و خطر جدی ندارد؛ اما آیا واقعا خطر رفع شده و وضعیت بحرانی تمام شده یا هنوز هم احتمال وقوع زلزلهای شدیدتر وجود دارد؟ به سراغ «مسعود ناظمزاده شعاعی» رییس سابق سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی جنوب خاوری رفتیم تا از مدل زلزلهی هجدک و میزان احتمال وقوع زلزلهی شدید دیگری بپرسیم. از وی در مورد گسلهای فعال استان و امنترین و آسیبپذیرترین نقاط شهر کرمان هم پرسیدیم؛ ناظمزاده پیشبینی مکانی زمینلرزه را مهمتر از پیشبینی زمانی میداند و از اینکه در کشور ما هیچ اقدامی برای کاهش آسیبهای ناشی از زلزله با استفاده از پیشبینیهای مکانی موجود، انجام نمیشود، گلایه دارد…
*با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع زلزله که این روزها در همه جا از آن صحبت میشود، همین ابتدا برویم سر اصل مطلب؛ شهر کرمان گسل شناختهشده و فعالی دارد؟ زمانی گفته میشد در شهرک هوانیروز گسل وجود دارد؛ این موضوع صحت دارد؟
نمیتوانیم بهطور قطع بگوییم کرمان گسل دارد یا نه. ادامهی دشت کرمان از یک جهت به ماهان و ازسوی دیگر به زرند میرسد؛ از جنوب با پوشش ماسهی بادی مواجه هستیم و در سمت شمال، پوشش باغ پسته را داریم؛ این پوششها امکان مشاهدهی هرگونه اثر گسل را از بین بردهاند و با نگاه سطحی نمیتوان به وجود گسل پی برد. البته از نظر ژئومورفولوژی و ریختشناسی به نظر میآید در این منطقه باید گسل وجود داشته باشد، اما نمیتوان بهطور قطعی نظری داد. چیزی که با قطعیت میتوان گفت این است که اطراف کرمان دو اژدهای بزرگ خوابیدهاند؛ یکی گسل کوهبنان است و یکی گسل آبمراد. گسل کوهبنان را بهخاطر فعالیتهایی که داشته، همه میشناسند؛ اما گسل آبمراد به این دلیل که در صد سال اخیر فعالیت جدی نداشته، خطرناک به نظر میرسد و آثار فعال بودن گسل را میتوان در آن مشاهده کرد. هرچند آخرین زمینلرزهها در کوهبنان بهطور مستقیم ناشی از گسل کوهبنان نبوده و مربوط به گسلهای واقع در زون آن بوده است. زلزلهی سال ۸۳ زرند بر اثر فعالیت گسلی عمود بر گسل کوهبنان بود، اما نشان میدهد که سامانهی گسل کوهبنان تحت فشار و در انتظار رخداد جدید است. گسل کوهبنان تقریبا در فاصلهی ۳۰ کیلومتری و گسل آبمراد در ۲۵ کیلومتری کرمان قرار دارد.
اما در مورد شهرک هوانیروز و الغدیر باید بگویم حفرههایی که زیر زمین این منطقه وجود دارد، آنرا آسیبپذیر کرده؛ وجود این خلل و فَرج در حین حفاریهای شناسایی که دهههای قبل در این منطقه انجام شده، تایید شده است؛ درواقع در این منطقه گسلی شناخته نشده است.
*این حفاریها چه زمانی انجام شده؟
صحبت مربوط به حدود۳۰ سال پیش است، قبل از اینکه شهرک الغدیر توسعه پیدا کند. در حفاریهایی که انجام شد، به حفرههایی خالی برخوردند و حتی در عمق ۲۰ متری یکی از حفرهها، سکهای قدیمی یافت شد که نشان میدهد در این منطقه تمدنی وجود داشته است. گودال اختیارآباد یک نمونه است که وجود این حفرهها را تایید میکند. میتوان گفت حفرههایی که در زیر زمین در این نقطه از شهر وجود دارد، در صورت وقوع زمینلرزه، این منطقه را آسیبپذیرتر از سایر نقاط میکند.
*مدل زلزلهی اخیر هجدک از نظر سازوکار و لرزهی زمینساخت چگونه بود؟
این را اگر بخواهید دقیق بدانید باید از کارشناسانی که از نزدیک رفته و بازدید و بررسی داشتهاند، سوال کنید.
*این بررسی انجام شده؟
باید شده باشد؛ یعنی امیدواریم که این کار را انجام داده باشند. تکنولوژی و فناوریهای ماهوارهای مانند دورسنجی در کشور ما مثل تیغ دو لبه عمل میکند؛ از یک طرف کار ما را راحتتر میکند؛ اما عیبش این است که در کشور ما اغلب برای تحلیل رویدادها به نتایج رایانهای و نگارههای ماهوارهای صِرف اکتفا میشود. در صورتی که اینها ابزاری برای تحلیل بهتر برداشتهای زمین و مطالعات میدانی است. یکی از مواردی که این ابزار به کمک تحلیلهای ما از زمین آمد، در زلزلهی بم بود. وقتی در صحنه حاضر شدیم و بررسی کردیم، هیچ اثری از حرکت گسل در محدودهی گسل شناختهشدهی بم ندیدیم؛ تا اینکه عکس راداری منطقه از خارج رسید و متوجه شدیم که چهار کیلومتری غرب گسل بم، یک گسیختگی ایجاد شده که باعث زمینلرزه شده است. اما باز هم تاکید میکنم اینکه فقط بنشینیم، نگارهها را نگاه کنیم و در صحنه حاضر نشویم، کافی نیست.
برای تعیین سازوکار زمینشناختی زلزله کسانی میتوانند نظر دهند که هم به لرزهنگار دسترسی داشته باشند و هم بتوانند مطالعات میدانی انجام دهند. اما در مورد زمینلرزهی هجدک، گسلی که موجب این زمینلرزه شد، با راستای شمال-جنوبی و حرکت امتدادی راستالَغز بوده و مربوط به قسمت جنوبی گسل لَکَرکوه است. صدها سال است که زمینلرزههای این زون از نوع راستالَغز راستبُر و گاهی همزمان با مؤلفهی راندِگی هستند. حرکت گسل کوهبنان قبل از این، معکوس بوده اما در حال حاضر تحت مکانیزم فشاری راستالَغز راستبُر حرکت میکند؛ این تغییر ناشی از تغییرات زمینساخت جهانی است. براساس فشارهایی که از جنوب باختری و شمال خاوری کشور وارد میشود، محاسبه کردهاند که ایران سالی دو و نیم تا سه سانتیمتر فشرده شده و از وسعتش کم میشود.
*برخی زلزلهها همراه با صدای شدیدی هستند؛ زلزلهی اخیر هجدک هم همینطور بود؛ در حالیکه در برخی زلزلهها لرزش، بیش از صدا جلب توجه میکند؛ آیا این مساله از نظر علمی دلیل خاصی دارد؟
میشود گفت شدت صدایی که در زمان وقوع زلزله شنیده میشود به مدل زلزله بستگی دارد. شاید ناشی از اصطکاک و شاید بهدلیل شکسته شدن دیوار صوتی بر اثر موج ناشی از زلزله باشد؛ اما هنوز دلیل علمی مشخصی در این مورد مطرح نشده است.
*اینکه گفته میشود زلزلهی اصلی رخ داده و اینها فقط پسلرزه و تخلیهی تدریجی انرژی است، چقدر درست است؟ اصولا آیا میتوان تشخیص داد کدام لرزه، زلزلهی اصلی بوده تا بتوان پیشلرزه و پسلرزهها را مشخص کرد؟
نمیشود قطعی گفت؛ ممکن است همهی اینها پیشلرزه باشند. هنوز هیچ معیار مشخص و قطعی برای تشخیص اینکه کدام زلزله اصلی و کدام پیشلرزه یا پسلرزه است، وجود ندارد.
*دلیل لرزههای فراوان و متعدد زلزلهی هجدک چیست؟ آیا این تعداد لرزه و با این شدت، طبیعی ست؟
گسل، صدها سال تحت فشار بوده و حالا گسیخته شده و حرکت می کند؛ بر اثر جابهجایی در قسمتهای جلوتر گیر میکند و دوباره کمی سُر میخورد، چون هنوز فشار وجود دارد؛ این حرکت ادامه پیدا میکند تا اینکه گسل کاملا قفل شود. این چند بار سُر خوردن و جابهجا شدن، موجب بروز پسلرزهها میشود. وقوع پسلرزهی زیاد، طبیعیست و نشان میدهد هنوز فشار وجود دارد.
*یعنی هنوز ممکن است زلزلهای با شدت شش و حتی هفت ریشتر رخ دهد؟
بله؛ درواقع هیچ چیز بعید نیست و نمیتوان بهطور قطع گفت خطر رفع شده است.
*پس از وقوع زلزلهی هجدک و بهعلت لرزههای متعدد بعد از آن، شاهد تعطیلی چند روزهی مدارس و دانشگاهها بودیم؛ این تعطیلی را چقدر ضروری و موثر میدانید؟
از آنجایی که نمیتوان وقوع زلزله و بزرگای آنرا پیشبینی قطعی کرد و حتی نمیتوانیم بهطور قطع بگوییم که زلزلهی اصلی رخ داده یا اینکه اینها همه پیشلرزه بوده، به همین دلیل باید جوانب احتیاط تا حد ممکن رعایت شود.
*احتیاط که لازم است، اما اینکه مجبور باشیم برای جلوگیری از افزایش تلفات در صورت بروز زلزلهی شدیدتر، مدارس و دانشگاهها را چند روز تعطیل کنیم، بیش از هر چیز نشان میدهد که همه میدانیم چقدر ساختمانهای ما ناایمن هستند و مانورهای زلزلهای که هر ساله برگزار میشود، نمایشی و بیاثر بوده است؛
متاسفانه همینطور است؛ چند وقت پیش در یک تحلیل بیان کردم در هر کشوری بهویژه کشورهای لرزهخیز مثل کشور ما، هر قدر برای ارتش هزینه میشود، به همان میزان باید برای کاهش خسارات و تلفات احتمالی زمینلرزه هزینه شود. زمینلرزه مثل حملهی نظامی است؛ البته با این تفاوت که اثرات جنگ بهمراتب کمتر از زمینلرزه است. در جنگ سربازان جوان را میفرستند که بجنگند و از زنها، بچهها و سالمندان محافظت کنند؛ اما اگر زلزله شود، همهی اقشار جامعه از بین میروند. اگر کسی در جنگ کشته شود، برای خانواده و کشورش مایهی افتخار است و همین که بازماندگان میدانند عزیز خود را در جنگ و برای حفظ کشور از دست دادهاند، از آلام آنها کم میکند، اما از دست دادن عزیزان بر اثر زلزله، بازماندگان را دچار افسردگی شدیدی میکند.
بنابراین در کشور ما که جزو پنج کشور لرزهخیز جهان و در استان کرمان که لرزهخیزترین استان کشور است، باید همه چیز را معطوف به مقاومسازی و آمادگی برای مقابله با زمینلرزه کنیم. برای تخلفات ساختمانسازی باید جریمههای سنگین در نظر گرفته شود؛ باید در زمینهی تربیت متخصص و انجام پژوهشهای بنیادی، سرمایهگذاری شود. ژاپن، چین و امریکا متخصصان درجه یکی در بحث زلزله دارند؛ اما در کشور ما نه متخصص به اندازهی کافی وجود دارد و نه دانشگاههای تخصصی حرفهای داریم. متخصص داریم، اما کم است و جوابگوی نیاز موجود نیست.
ممکن است دو نسل بیایند و بروند و جنگی رخ ندهد، اسلحهها از دور خارج میشوند و سلاحهای پیشرفته و روزآمد خریداری میشود. دولتها این هزینهها را متقبل میشوند، اما در برابر خطری مثل زلزله که در صورت بروز، خسارات و تلفات آن میتواند بسیار بیشتر از وقوع جنگ باشد، تمهیدات لازم اندیشیده نمیشود. در صورتی که باید همین هزینهها و پیشبینیها برای زلزله هم انجام شود.
*متاسفانه ما هنوز هم زلزله را جدی نمیگیریم. همین تعطیل کردن مدارس نشان میدهد اصلا برای زلزله آماده نیستیم؛
بله؛ باید زلزله را جدی بگیریم؛ باید آنقدر فرهنگسازی بشود که در خانهی هیچ کرمانی تابلو به دیوار نبینیم؛ یا هیچ کمد سنگینی بدون در نظر گرفتن تدابیر لازم در اتاقی گذاشته نشود. چرا الان که وحشت زلزله در دل مردم افتاده، باید از ترس زلزله و در این هوای سرد در خیابان و پارک بخوابند؟ چون همه میدانیم ساختمانهای ما ایمن نیست و تدابیر لازم را رعایت نکردهایم.
*آیا در هیچ جای دنیا امکان پیشبینی زمینلرزه حتی در حد چند دقیقه قبل از وقوع آن وجود دارد؟ اینکه گفته میشود در مکزیک و شیلی، سیستم هشدار لرزهای مجهز به سنسور لرزهای ساخته شده که میتواند با محاسبهی شدت زلزله، برای زلزلههای بالای ۵.۵ ریشتر اعلام هشدار کند، حقیقت دارد؟
تا جایی که من میدانم هنوز امکان پیشبینی زمانی زمینلرزه وجود ندارد. پیشبینی یعنی بتوان مکان، زمان و بزرگای زلزله را مشخص کرد. پیشبینی مکانی را ما زمینشناسان انجام داده و در نقشههای خود نشان دادهایم؛ مثلا محل دقیق گسل بم در نقشهی زمینشناسی بم که در سال ۷۳ منتشر شده، نشان داده شده است؛ اما متاسفانه کسی این نقشهها را نگاه هم نمیکند. به هر حال یکی از پیشبینیهای مهم در مورد زلزله، همین پیشبینی مکانی است که اگر به آن توجه شود، میتوان از خسارات زیادی جلوگیری کرد. از نظر زمانی هم میتوان براساس شواهد و نشانهها، پیشبینیهایی انجام داد؛ برای نمونه، دکتر زارع، یک سال قبل از وقوع زلزلهی بم اعلام کرد که بم در خطر است. ۴۰ متر اختلاف ارتفاع شهر بَرَوات و بم، به دلیل فعالیت گسل در گذشته است. از بم که به سمت بَرَوات میرویم یک سرازیری دیده میشود که مربوط به گسل بم است که بر اثر زلزله تَرک خورد. اینها شواهدی است که باید حتما به آن توجه کرد و آنرا جدی گرفت.
*وضعیت گسل جیرفت چگونه است؟
تمام دشت جیرفت بر اثر فعالیت گسل جیرفت بارها صاف شده. مردم جنوب استان در خانههایی بهنام «کُتوک» که اصطلاح عمومی آن «کَپَر» است، زندگی میکردند که از حصیر ساخته میشد. یکی از دلایل اصلی ساخت خانه با شاخهی درخت خرما و حصیر، در امان بودن از خطر زلزله بوده است. برخی میگویند بهخاطر گرمی هوای منطقه است، اما دلیل اصلی آن در امان بودن از خطر زلزله است. حتی برخی مسئولان، این افراد را به دلیل زندگی در چنین خانههایی، محروم میدانند؛ اما در این مناطق افراد متمول هم در همین کَپرها البته با تجهیزات و امکانات بیشتر زندگی میکنند. متاسفانه در دولت نهم طرحی بهنام «کَپرزدایی» تصویب شد که به افراد ساکن در این مناطق وام دادند و خانههای ناایمن برایشان ساختند؛ در آخر هم مردم به همان کُتوکهای خودشان بازگشتند. اینها را گفتم که ثابت شود جیرفت منطقهی لرزهخیزی است و مردم هم از گذشتههای دور این مساله را میدانستند. در کُنارصندلِ جیرفت بناها خشتی بوده که فروریخته؛ پس از آن، مردم ساخت خانههای خشتی را رها کردند و به کُتوکها پناه آوردند. به هر حال اینها نشان میدهد گسل جیرفت که از میان کهنوج هم رد میشود، سالهاست فعال است؛ لازم به ذکر است که کهنوج دو گسل فعال دارد. منتهی زلزلههای جیرفت تا به حال در عمق زیاد رخ داده که میزان خسارات و تلفات را کم کرده؛ اما معلوم نیست زلزلههای بعدی در چه عمقی روی دهد.
اما در مورد گسل کوهبنان باید منتظر یک شوک باشیم؛ اگر به امتداد کوههای مسیر راور تا راین نگاه کنیم، تا یکجایی روند لایههای سنگی، صاف و معمولی است و از یکجایی به بعد این روند جای خود را به چینخوردگیهای شدید و پیچیده میدهد؛ اینها نشاندهندهی وجود سدهای ساختاری است که در برابر فشار گسل کوهبنان مقاومت میکنند. زمینلرزهی سال ۸۳ هتکن – داهوئیه در نتیجهی شکستن مقاومت یکی از این سدها بوده است که طی آن زمین در حدود ۸۰ سانتیمتر جابهجایی عمودی داشته. همهی این نشانهها حاکی از ادامهی فشار روی گسل کوهبنان است و باید منتظر گسیخته شدن آن باشیم که در این صورت زمینلرزهی شدیدی رخ میدهد.
*آیا میتوان امنترین و آسیبپذیرترین نقاط شهر کرمان در صورت زلزله را مشخص کرد؟
در شهر کرمان چند مساله وجود دارد که میزان آسیبپذیری نقاط مختلف را تشدید میکند؛ یکی بالا بودن آبهای زیرسطحی است. فاضلاب که بالا باشد، یک زلزلهی متوسط هم میتواند تخریب زیادی ایجاد کند. پدیدهای به اسم «روانگرایی» وجود دارد، به این مفهوم که وقتی زمین، ماسهای باشد و سطح آب زیرزمینی هم بالا باشد، در اثر یک شوک، آب و ماسه مثل آتشفشان بیرون میزند؛ زیرِ زمین خالی میشود و ساختمانها فرومیریزند. در کرمان زمین، ماسهای نیست ولی سطح آبهای زیرزمینی بالاست. در برخی نقاط شهر، در عمق پنج و شش متری زمین، آب وجود دارد. یکی از این نقاط، چهارراه طهماسبآباد است که در عمق شش متری به آب میرسد.
از نظر کیفیت زمین، نیمهی شرقی کرمان مناسبتر است. هر چه از میدان آزادی به طرف فرودگاه میرویم، خاک استحکام کمتری دارد؛ در حالیکه قیمت زمینهای این محدوده بالاتر است. یکی از دلایل پایین بودن کیفیت زمین در این نقطه از شهر این است که زمینهای این محدوده کشاورزی بوده، دستخورده است، قنات دارد و آبیاری شده که اینها همه موجب کاهش استحکام زمین و ساختمان میشود. در محدودهی اطراف مسجد صاحبالزمان هم سطح آبهای زیرزمینی بالاست که ساختمانهای این منطقه را آسیبپذیرتر میکند. در محدودهی خیابان آلاشت هم آبهای زیرسطحی حدود چهار، پنج متر با زمین فاصله دارد؛ ولی خوبی زمینهای این منطقه این است که بهخاطر نزدیکی به کوه، آبرفت دانهدرشتتری دارد که استحکام این ساختمانها را بیشتر کرده است؛ زمین هم ماسهای نیست. میتوان گفت نیمهی شرقی شهر؛ مِنهای بافت قدیمی و فرسوده، امنترین نقاط شهر کرمان در صورت بروز زلزلهی شدید هستند اما یادمان نرود که این ناحیهی شهر به گسل کوهبنان نزدیکتر است!
*چه توصیهای برای افزایش ایمنی و استحکام ساختمانهای اداری و مسکونی در برابر زلزلهای که هیچگاه از ما دور نبوده و نیست، دارید؟ مشکل را کجا میدانید؟ مقرارات موجود، بازدارنده نیست؟ مردم آگاه نیستند یا نظارت کافی وجود ندارد؟
ضرورت و اهمیت نظارت جدی مسئولان، جای خود را دارد؛ اما طرف دیگر این مساله، مردم هستند که باید خطر زلزله را جدی بگیرند. انبوهسازان باید تعهد خود را بالا ببرند و به این فکر کنند که شاید روزی خانوادهی خودشان قرار باشد در این ساختمانها سکونت کنند. ما باید به این باور برسیم که اگر جامعهی ما اوج بگیرد، همه با هم اوج میگیریم و اگر بخواهد سقوط کند، این سقوط و نابودی، همه را درگیر میکند؛ پس سرنوشت ما در جامعه به هم گره خورده است؛ اگر به این باور برسیم احساس مسئولیت و تعهد ما در قبال کاری که انجام میدهیم بالا میرود و در ساخت و سازها فقط به فکر انبوهسازی بدون در نظر گرفتن تدابیر لازم برای مقاومسازی نخواهیم بود. هزینهی مقاومسازی بنا در زمان ساخت فقط ۱۰ درصد به کل هزینهها اضافه میکند؛ ۱۰ درصدی که ارزش ندارد با نادیده گرفتن آن، جان انسانهای بیشماری را به خطر بیاندازیم. رسانهها بهخصوص صداوسیما باید خطرات زمینلرزه و ضرورت آمادهسازی و مقاومسازی ساختمانها در برابر زلزله را مدام به مردم گوشزد کنند. سازمان نظام مهندسی هم باید نقش و مسئولیت خود را در نظارت بر ساختوسازها بهصورت جدی ایفا کند. مهمتر از همه اینکه تعهدی که متاسفانه در جامعهی ما در همهی زمینهها روزبهروز کمتر میشود را باید احیا کنیم.
یک مشکل دیگر، فرهنگ غلطی است که در جامعهی ما رایج شده، مثل فرهنگ «ولش کن» رایج در بین ما کرمانیها؛ ما توکل بیش از حد داریم و در کارهای خود بیش از حد به توکل کردن اولویت دادهایم، بدون اینکه نگاه علمی داشته باشیم و پیشگیریهای منطقی لازم را انجام دهیم. در قرآن صراحتا گفته شده که انسان باید از عقل خود در مسایل مختلف استفاده کند، ولی ما این آموزهها را نادیده میگیریم. چنین فرهنگ و تفکراتی، تعهد و مسئولیتشناسی ما را کم کرده است.