بم و نرماشیر، تاریخی مرتبط با عهد کهن و اساطیر دارند. نرماشیر، نریمانشیر (شهر نریمان) منتسب به نریمان، نیای رستم، پهلوان نامدار، است. پسوند شیر یا شهر، هنوز هم در اسامی شهرهایی مانند بهمنشیر و عجبشیر و… کارکرد دارد. بم منسوب به بهمن، پسر اسفندیار، است. همچنانکه در شاهنامه آمده است؛ میان رستم و اسفندیار جنگی در گرفت که در آن اسفندیار رویینتن کشته شد. پس از درگذشت رستم بود که بهمن، پسر اسفندیار، به انتقام خون پدر به این مناطق هجوم آورد. بنا بر افسانهها – که بههرحال از واقعیت هم خالی نیستند – او زال و رودابه را اسیر کرد و به حدود بم کنونی حملهور شد، فرامرز، پسر رستم، را دستگیر کرد؛ از دارستان دار آورد و او را در منطقه دارزین به دار آویخت. بهمن سپس ارگی بنا نهاد که ارگ بهمن نامیده میشد و این کلمه بهتدریج و با تحریف، تبدیل به «ارگ بم» شده است. اسفندیار، پدر بهمن و پسر گشتاسب شاه ایران و ساکن در تاجیکستان کنونی بود. منظور این است که اساطیر پهلوانی، هنوز نیز ایران بزرگ مشتمل بر تاجیکستان، افغانستان و ایران کنونی را بههم مرتبط میکند و بهعبارتی زبان آرزوها و رنجهای مشترک اقوام پراکنده است.
اینها توضیحاتی براساس افسانه و واقعیتهاست، اما آشکار است که دارستان، بم و دارزین در مسیر پررفتوآمد تجارت جهانی مشهور به جاده ادویه (از انشعابات جاده ابریشم) قرار داشتهاند و این جاده شرق و غرب جهان متمدن آن دوران قدیم را بههم وصل میکرده است.
در حوالی نارتیچ بنایی قدیمی بهنام (هندوسوز) است که بهوضوح دلالت بر حضور فعال بازرگانان هندی در این منطقه دارد. قدیمیترین متن مربوط به ارتباطات بازرگانی ایران و هند در کارنامه اردشیر بابکان و همچنین براساس آن در شاهنامه آمده است.
اردشیر، پایهگذار سلسله ساسانیان، نمیتوانست با تدابیر جنگی بر جنگاوری چیرهدست بهنام «هفتواد» حاکم بر ارگ بم غالب شود. پس به نیرنگ دست زد و با لباس بازرگانان هندی و با قطاری از شترهای حامل کالاهای گرانبها وارد ارگ شد و باز با حیله اژدها را کشت و ارگ بم را تسخیر کرد.
با کشفیات اخیر در ارگ بم معلوم شده است که این ارگ سابقه ششهزارساله دارد.
تل آتشی در دارستان متعلق به هفتهزار سال قبل از میلاد و مربوط به دوران نوسنگی است و آنطور که از گفتههای باستانشناسان معتبر مانند احمد مستوفی و شهریار عدل و شاگردان ایشان برمیآید، با اتمام عملیات باستانشناسی در این مناطق (ارگ و تل آتشی) و نرماشیر، تاریخ آغاز تمدن و فرهنگ از بینالنهرین و بابل به همین مناطق منتقل میشود و این دستاورد بزرگی برای همه جهانیان است.
تاریخ اجتماعی بم و نرماشیر در این تاریخ طولانی هیچگاه دچار انقطاع نشده، بلکه جریانی مستمر بوده است. با این پشتوانه غنی تاریخی و فرهنگی است که بم و نرماشیر در زمینههای گوناگون و متفاوت، بیشتر وقتها چهرههایی مؤثر به دانش و فرهنگ و هنر و حتی به ورزش ایران تقدیم کرده است.
در همهجای جهان اولین نفرات در هر رشته و زمینهای افتخار و اعتبار محسوب میشوند. به محض تأسیس رادیو، داریوش رفیعی با تصنیفهای جاودانهای مانند زهره و گلنار و… به تاریخ موسیقی اصیل ایرانی پیوست و همچنین است کورس سرهنگزاده و بهزاد و بلبل اخیر بوستانهای بم زندهیاد ایرج بسطامی و اولین هنرپیشه زن ایرانی در فیلم اخلاقگرا و انسانی دختر لر، صدیقه سامینژاد، اهل همین دیار بود یا در شعر استاد روانشاد، شاهرخی، محمدعلی جوشایی و حامد عسکری در سطح کشور خوش درخشیدهاند. اهورا ایمان، ترانهسرایی قدرتمند است و در داستاننویسی، استاد یوسفزاده و جوانهایی مثل حسن صبوری و مسعود احمدیفر کارهای خوبی انجام دادهاند.
تا همین چندی قبل بنا بر رویکرد بیشتر مقامات شهر یقین داشتم که آن مسئولان از امکانات بالقوه و بالفعل فرهنگ بم عقبتر بودند و چیزی بیش از سیاستهای جناحی و اقتصاد را نمیدیدند که اگر میدیدند شادروان ایرج بسطامی چنان مظلوم نمیزیست یا استاد مرحوم علی رضایی که استاد نقاشی و مجسمهسازی دانشگاه تهران بود، در شهر خود غریب نبود، یا شادروان مهدی یوسفزاده، استاد توانای تار و سهتار و برجستهترین شاگرد حسین علیزاده در بم، ناشناس نبود و استعدادهای کمنظیر در هنر و ادبیات با حمایتهای معنوی و مادی مقامات اصلی شهر میتوانستند براساس فرهنگ کهن و ارزشمند بم و نرماشیر درک و دریافت اشتباه مبتنیبر فرهنگ مصرفگرایی، تجملپرستی و آسیبرسانی به طبیعت یا آسیبهای اجتماعی را تا حد چشمگیری تغییر دهند و اما دریغا که اینهمه ظرفیتها در فرهنگسازی نادیده گرفته میشد.
باری بههرحال اینهمه گفته شد تا گفته شود که در آستانه سیزدهمین سال زلزله در این شهر تاریخی و مهم، «خانه فرهنگ مردم بم» با یاری دوستان جوان و مسئولان نخستین گامهای ایجاد و قوام خود را برمیدارد. این خانه، خانه فرهنگ ایرانیان است، چراکه بم و نرماشیر میراث فرهنگی همه ما محسوب میشود.
یادداشت مهم استاد محمدعلی علومی در شماره امروز روزنامه شرق؛ به بهانه سالگرد زلزله و تاسیس «خانه فرهنگ مردم بم»