با برگزاری کنسرت موسیقی در شهر بم، در زمان عزای عمومی یکروزه به دلیل فاجعه نفتکش سانچی، شاهد واکنشهایی در افکار عمومی شهرستان و شبکههای اجتماعی و حتی برگزاری نظرسنجی در خصوص درست بودن برگزاری کنسرت یا درست نبودن برگزاری آن بودیم. اظهارنظرها متنوع بود و بر اساس نظرسنجیها درصد کثیری از نظردهندگان اعتقاد داشتند که به احترام جانباختگان حادثه و به ویژه حضور یکی از فرزندان این شهرستان در بین جانباختگان، بهتر بود این کنسرت با قدری تاخیر برگزار میشد. از سویی برخی اداره ارشاد را مسئول میدانستند و معتقد بودند ارشاد باید جلوی برگزاری این کنسرت را میگرفت.
با توجه به اینکه حقیر مطالعاتی در حوزه جامعه شناسی داشته و چند سال بطور متمرکز پژوهشهایی در خصوص مسائل و آسیبهای اجتماعی بم انجام دادم و این موضوع ارتباط مستقیمی با مطالعات و پژوهش های حقیر دارد؛ بر خود فرض دانستم تا تحلیل خویش را از این رویداد به مردم شریف و مسئولین تصمیم ساز بم تقدیم کنم:
به اختصار عرض کنم که سالها در حوزه آسیبهای اجتماعی و پیشگیری از اعتیاد کار میکردم و راهها و نسخههای موجود را برای کاهش آسیبها ناکارآمد میدیدم. این بود که خود به علت علاقهای که به شهر و همشهریانم داشتم دست بکار پژوهشهای شخصی در حوزه جامعهشناسی شدم و حاصل آن را با دعوت از مدیران ارشد شهر مانند امام جمعه محترم، فرماندار محترم و رؤسای ادارت بم، به صورت کارگاهی آموزشی تحت عنوان (نقش سرمایه های اجتماعی در کاهش آسیب های اجتماعی) تقدیم این عزیزان کردم. (گزارش آن برنامه در کانال طلوع بم منتشر شد) و در آن برنامه به عنوان یک متاع قابل عرضه تاکید کردم که سرمایههای اجتماعی جامعه به شدت کاهش پیدا کرده و یکی از اقداماتی که میتواند به کاهش آسیبها کمک کند تقویت “سرمایههای اجتماعی” در شهر بم است. البته نمیدانم بعد از آن برنامه آموزشی که حاصل سالها زحمت بود، اقداماتی برای تقویت این سرمایه در بم صورت پذیرفت یا خیر؟
اما سرمایه اجتماعی چیست؟
به بیان ساده وقتی مردم با هم دوست، یار و دلسوز هم باشند، از هم حمایت کنند و به هم اعتماد داشته باشند، برای آن مردم و جامعه اتفاقات خوبی میافتد که اگر با هم دوست نباشند و با هم همکاری و از هم حمایت نکنند و به هم اعتماد نداشته باشند آن اتفاقات خوب نمیتواند روی دهد! وقتی این فضای مثبت در جامعه ایجاد میشود؛ به آن سرمایه اجتماعی میگویند. مثلاً وقتی کسی عروسی میگیرد دوستان و اقوام جمع میشوند و هر یک مبلغ یا کادویی را به عنوان هدیه اهداء میکنند. این سنت یک سرمایه اجتماعی محسوب میشود و آن زوج جوان، روز های سخت ابتدای زندگی را میتوانند به کمک این حمایت، آسانتر سپری کنند و اگر این سرمایه اجتماعی را نداشته باشند از این اتفاق خوب وحمایت بی بهرهاند و باید به اخذ وام با مشکلات و سود کلانش روی آورند. وقتی برای کسی حادثهای روی داده و عزیزی را از دست میدهد، آن زمانکه دوستان و بستگان و همشهریان به کمک او میروند و در مراسم پرسه حضور پیدا میکنند و هر کسی سعی میکند نقشی ایفاء کند حتی به اندازه تسلیت گفتن و تسلّی دادن، در واقع شما ظهور سرمایه اجتماعی را میتوانید ببینید، اتفاق خوب در اینجا، دریافت حمایتهای مختلف است که بار مصیبت را برای فرد داغدار قابل تحمل میکند. اگر در چنین شرایطی همسایه این خانواده عزادار با وجود آنکه قرابت خانوادگی با عزاداران ندارد، همان ایام مراسم جشنی داشته باشد و این مراسم را به تعویق بیاندازد، در عمل دارد از همسایه خود حمایت عاطفی و روانی میکند و این نیز محصول همان سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی کارکردهای بسیار گستردهای دارد که در این مجال اندک نمیتوانم به آنها بپردازم!
رویداد برگزاری کنسرت در بم بالقوه میتواند به تولید و تقویت سرمایه اجتماعی و کاهش آسیبهای اجتماعی کمک کند و حقیر شخصاً در ملاقاتهایی که با امام جمعه فهیم و دلسوز بم و همچنین فرماندار محترم سابق بم داشتهام؛ به تفضیل این موضوع را توضیح دادهام و استمرار آن قطعاً به نفع کاهش آسیبهای اجتماعی شهرستان خواهد انجامید و باید قدردان مسئولینی باشیم که به این اقدامات کمک میکنند و من به سهم خویش از آنها تقدیر میکنم.
اما در خصوص رویداد کنسرت دوشنبه شب (۲۵ دی) برخی از اداره ارشاد خرده گرفتهاند که چرا اجازه داده است این کنسرت برگزار شود! ما باید دقت داشته باشیم تا مسائل را از هم تفکیک کنیم. تا آنجا که من اطلاع دارم برگزاری کنسرت همزمان با عزای ملی یک روزه خصوصاً که زمان اجرای آن پس از اذان مغرب و عشاء آن روز بوده خلاف قانون نیست و ارشاد مجری قوانین است. شاید حداکثر ایرادی که به ارشاد وارد باشد صدور بیانیه در برگزاری کنسرت باشد که ضروری نبود اما مهمتر از آن این نکته است که چنین رفتارهایی یعنی شرکت کردن و شرکت نکردن علاقمندان و یا برگزار شدن کنسرت یا برگزار نشدن آن در واقع ارزشهای جامعه هستند و باید خود جوش باشند نه دستوری. مثلاً اگر یک نهاد دولتی دستوری صادر کند که همسایگان خانواده های عزادار تا ۴۰ روز نباید عروسی بگیرند نشان دهنده ارزش آن همسایگان نیست و زمانی ما به عنوان ارزش و سرمایه اجتماعی میتوانیم از یک پدیده اجتماعی نام ببریم که مردمی و خودجوش و حاوی انواع حمایتها از جمله حمایت عاطفی و احساسی باشد یعنی همسایگان داوطلبانه و نه دستوری و حاکمیتی، از حق خود برای انجام یک فعل صرفه نظر بکنند! ارزشهای فرهنگی با دستور، تولید یا تقویت نمیشوند! توقع از نهادهای دولتی مانند ارشاد برای ایجاد محدودیت، خطایی فاحش است زیرا دولت و جامعه باید مستقلاً کار خود را بکنند! این نکته حائز اهمیت فراوان است که در تمام دنیا ودر طول تاریخ هر جا حکومتها، ارزشی را با احکام و دستورات درآمیختهاند آن ارزش یا از بین رفته و یا کم رنگ شده است!
بنابراین اگر کنسرت برگزار میشد و مردم به صورت خودجوش به حرمت خانوادههای عزادار و بهویژه عزیز از دست رفتهمان زندهیاد احسان ابولی، یا از برگزار کننده میخواستند که اجرای آن را به تعویق بیندازد و یا در صورت اجرا به عنوان اعلام همدردی هزینه اندک تهیه بلیط را نادیده گرفته و به حرمت فرزند این شهر در کنسرت شرکت نمیکردند؛ نشان میداد که ما مردم چقدر حامی هم هستیم و چقدر درد همشهری و همنوعمان بر ما هم اثر گذاشته که نمیتوانیم در این لحظات شاد باشیم! این همان سرمایه اجتماعی است!
آیا کسانی که در این کنسرت شرکت کردند کار بدی انجام داده اند؟
اولاً آنها از حق خود استفاده کردهاند پس کار بدی انجام ندادهاند. اساساً ما نباید به زور از کسی همدردی بخواهیم! اما اگر شرکت نمیکردند کار زیبا و ارزشی بود و به امثال من که تعالی جامعه برایمان اهمیت دارد؛ قوت قلب و امید بیشتری میداد اگرچه نقد این اتفاق از طرف بخش دیگری از جامعه این امید را در حدی داده است.
اما سوال اینجاست که چرا این کار زیبا (عدم حضور در کنسرت و اعلام همدردی) از طرف شرکت کنندگان انجام نشد؟
به عقیده من -که این عقیده ریشه در سالها پژوهش دارد- “سرمایه های اجتماعی” در جامعه، باید با ایجاد بسترهای لازم و فعالیتهای فرهنگی و به مرور ایجاد شوند. رفتارهای ارزشی آموختنی هستند. آیا نهادهای فرهنگی چه اقداماتی برای ایجاد بستر مناسب جهت تعالی جامعه انجام دادهاند؟ متاسفانه در عمل شاهد آن هستیم که این سرمایهها بجای تولید و حفظ، بیشتر آسیب جدی دیده و مردم از هم بیگانه شدهاند. از زاویه آسیب شناسی اجتماعی، رویداد شرکت افراد در کنسرت دقیقاً نقطه عطف و مصداقی است که این آسیب را به ما نشان میدهد و کاهش سرمایههای اجتماعی در یک جامعه یک فاجعه اجتماعی به شمار میرود که میتواند آثار کوتاه و بلند مدت منفی متعددی داشته باشد.
سخن آخر اینکه بیاییم تا دیرتر نشده به فکر چاره باشیم و اینها را نشانهای بدانیم از کاستیهای کار و عدم استفاده از کارشناسان حوزه فرهنگی و اجتماعی و نداشتن برنامه برای حفظ ارزشهای فرهنگیمان! پس به عنوان یک هشدار و پیشنهاد عرض میکنم شهر بم در مسیر توسعه، بیشتر از هرگونه سرمایهگذاری نیازمند سرمایهگذاری در حوزه اجتماعی و فرهنگی است تا شبکههای اجتماعی و سرمایههای اجتماعی خود را حفظ کند و مسئولین دست اندرکار حوزه فرهنگی و اجتماعی مانند شهرداری، شورای شهر، ارشاد اسلامی ، و… جا دارد برای جبران مافات برنامه های علمی جدی بلند مدت تدوین نمایند.
طلوع بم | عباس سبزواری – تحلیلگر مسائل اجتماعی